انیمه دفتر مرگ مربوط به دورانی است که انیمهها هنوز به این سطح از محبوبیت در سطح جهان نرسیده بودند. آن زمان شرکتهایی چون دیزنی و میراماکس داشتند کلی تلاش میکردند که این انیمیشنهای متمایز ژاپنی را در بازار غرب هم به فروش برسانند. به همین دلیل شاید اگر «دفتر مرگ چند سال دیرتر نمایش داده میشد، از نظر محبوبیت و اعتبار به جایگاهی بیشتر از اینها میرسید. البته خوشبختانه این انیمه به لطف ایده جذاب، روایت عالی و شخصیتهایی پیچیده، در ایران و سایر نقاط جهان هواداران زیادی دارد.
اینجا نقد انیمه دفتر مرگ را با توجه به قصه، ایده، شخصیت و عاقبت آنها بخوانید؛
قصه: جنون قدرت
انیمه دفتر مرگ داستان پسری دبیرستانی به نام لایت یاگامی است که به صورت اتفاقی با یک دفترچه عجیب به نام دفتر مرگ مواجه میشود. این دفتر یک ویژگی غیرعادی دارد؛ نام هرکس که در آن دفترچه نوشته شود، آن فرد ظرف چهل ثانیه کشته میشود (البته چند قاعده جزئی دیگر هم دارد: مثلا نویسنده هنگام نوشتن باید صورت فرد را در ذهن خود تصور کند، یا علت مرگ هم باید نوشته شود و اگر چیزی نوشته نشود، فرد در اثر حمله قلبی میمیرد). لایت که همیشه از این دنیای پر از بیعدالتی و ظلم خسته بوده، این دفتر را فرصتی میبیند برای برقراری عدالت و مجازات گناهکاران. او خیلی زود به قدرتی عظیم دست پیدا میکند. پلیسها و جنایتکارها همه به دنبالش هستند. این دفتر پرقدرت وسوسهگر به تدریج روی شخصیت لایت اثر میگذارد و او را به یک شخصیت حریص و خودمحور تبدیل میکند. به تدریج داستان وارد ماجراهای غیرقابل پیشبینی میشود.
ویژگی مهمی که دفتر مرگ خیلی خوب به تصویر میکشد، نمایش ماهیت وسوسهانگیز قدرت است. اینکه قدرت مطلق هرکسی را میتواند اسیر کند و کلا به ماجراهای تازهای بکشاند، حتی شخص خوشقلب و پاکی چون لایت یاگامی که تنها آرزویش، پاک کردن زمین از ظلم و بیعدالتی است. اما به تدریج خودش هم در جبهه شر قرار میگیرد. او خودش را فردی محق میداند که همیشه حق با اوست، حتی اگر پای آدمکشی در میان باشد. چنین چیزی در تاریخ بشر هم بارها اتفاق افتاده است. فرد عادل و عدالتجویی که سالها برای موفقیت همنوعانش تلاش میکند، اما به محض اینکه به قدرت میرسد، به گذشته خودش پشت میکند و از قدرتهای بیمانندش لذت میبرد. فیدل کاسترو یکی از بهترین نمونههای آنهاست. کسی که سالها دوشادوش چهگوارا مشغول نبرد بر سر آزادی و عدالت بود، اما بعدا خودش یک دیکتاتور بیرحم شد.
شخصیتها: خیر تا شر
در دفتر مرگ هیچ خیر و شر ثابتی قرار ندارد. جای این دو بارها عوض میشود. لایت یاگامی ابتدا فردی نیکخواه و بشر دوست است که میخواهد با کمک این دفترچه قدرتمند عدالت را برقرار کند. اما وقتی داستان جلو میرود، خود یاگامی به یک شر مطلق تبدیل میشود که پلیس و ماموران دولت و همه برای کنترل و از میان بردنش تلاش میکنند. این تغییر مسیر بسیار استادانه صورت گرفته است. تغییر مسیری که باعث میشود شخصیتها عمیق و چند لایه باشند و نتوان آنها را در دستهبندیهای سنتی قرار داد.
دفتر مرگ تنها اثری نیست که چنین تغییر شخصیتی زیبایی را انجام میدهد. در دنیای سینما از این نمونهها زیاد داشتیم. مثل مایکل کورلئونه در سهگانه پدرخوانده (The Godfather) که ابتدا یک پسر آرام و سربهزیر بود، ولی بعدا به رئیس مخوف و بیرحم یک مافیای تاریک تبدیل شد؛ یا آناکین اسکایواکر مجموعه جنگ ستارگان که ابتدا یک جدای ماهر و توانا بود، اما بعدا به یکی از هراسناکترین شرورهای تاریخ سینما تبدیل شد. حتی سارومان، جادوگر ریشسفید سهگانه ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) هم میتوان در این دسته قرار داد. مسیری که لایت یاگامی در دفتر مرگ طی میکند هم از نظر کیفیت اجرا و میزان تاثیرگذاری، هیچچیزی از این موارد کم ندارد.
ایده: نسبیت عدالت
نسبی بودن عدالت و عدالتخواهی، مضمونی است که دفتر مرگ استادانه به سراغش میرود. وقتی از سوگومی اوبا، نویسنده مانگای اصلی پرسیدند که مضمون اصلی این اثر او چیست؟ در پاسخ گفت که انسانها صلاحیت قضاوت کارهای دیگران را ندارند. آنها حق ندارند نقش خدا را بازی کنند. این چیزی است که نیر، یکی از شخصیتهای مهم سریال در جایی داستان خیلی خوب بیان میکند. سوگومی اوبا گفته بود که آن صحبتهای نیر در واقع باورهای خودش بوده است.
وقتی لایت در ابتدای سریال دمار از روزگاران جنایتکاران درمیآورد (همه جنایتکاران از او میترسند، دیگر کسی جرأت جرم و جنایت ندارد)، ما به عنوان مخاطب از کار او لذت میبریم. مشکل این است که در قسمتهای بعدی، لایت کمکم تغییر مسیر میدهد. اینجاست که ما به عنوان مخاطب دچار یک بحران فکری شدید میشویم و دیگر نمیتوانیم کارهای لایت را تایید کنیم، اما نمیتوانیم قبول کنیم که او دیگر تفکرات گذشته خودش را رها کرده و آن لایت عدالتخواه سابق نیست. اگر این لایت دیگر آن لایت سابق نیست، پس چه نظری باید درباره کارهای پیشینش داشته باشیم. آیا باید آنها را هم اشتباه در نظر بگیریم؟ مگر تمام این کارها را یک انسان ثابت انجام نداده است؟ از کجا معلوم او تغییر کرده است؟ شاید این کارهای به ظاهر اشتباه او هم ریشه در همان تفکر درستی دارند که لایت سابقا داشت و با کمک آنها جرم و جنایت را از بین برده بود. اینها پرسشهای چالشبرانگیزی هستند که انیمه دفتر مرگ با ظرافت و زیبایی به سراغشان میرود و خیلی خوب مطرح میکند.
عاقبت: اقتباسها و جوایز
انیمه دفتر مرگ از زمان اکران خود تا بهحال همیشه خوش درخشیده و منبع الهام افراد زیادی شده است. این سریال در جشنواره بینالمللی انیمه توکیو در سال ۲۰۰۷ برنده جایزه بهترین سریال انیمه شد. دفتر مرگ همچنین در رتبه پنجاه و یکم صد انیمه برتر تمام دوران وبسایت آیجیان قرار دارد. موفقیت سریال به حدی بود که شرکت نتفلیکس در سال ۲۰۱۷ یک اقتباس سینمایی از آن ترتیب داد. اقتباسی که طبعا به قوت سریال اصلی نبود. به جز فیلم نتفلیکس، هفت اقتباس سینمایی دیگر هم از این مانگای محبوب صورت گرفته است. ولی هنوز سریال انیمه استودیو مدهاوس که تتسورو آراکی که کارگردان آن است، جایگاه خاص خود را دارد و یک سروگردن از بقیه بالاتر است.