مواجهه با گریه ماچو ساخته متاخر کلینت ایستوود مستلزم در نظر گرفتن چند نکته اساسی است. اول اینکه جناب ایستوود در سن و سالی بالای ۹۰ سال همچنان عاشقانه سینما و فیلمسازی و بازیگری را دنبال میکند، پس تماشای اینهمه عشق به سینما هر کیفیتی باشد، خالی از لطف نیست.
نکته دیگر اینکه کلینت ایستوود، به عنوان یک جمهوریخواه دو آتشه، همواره هویت آمریکا و آمریکایی را در سینمایش دنبال کرده اما همزمان به سیاستهای نژادپرستانه و قوم گرایانه معترض بوده است. نمونه آن را باید فیلم گرن تورینو (Gran Torino) دانست که روایت دفاع سرسختانه یک پیرمرد وطنپرست از مهاجران غیر آمریکایی همسایه اش بود. با در نظر گرفتن این دو نکته کمی راحتتر میتوان فیلم به شدت متوسطی (بخوانید ضعیف) مثل گریه ماچو را تحمل کرد.
فیلم گریه ماچو Cry Macho روایت تلاش یک کابوی پیر و از کارافتاده برای به دست آوردن اعتبار و آبرو و انگیزه دوباره زیستن و احساس ارزش کردن در سالهای پایانی زندگی رو زوالش است، بر بستری از ادای دین به دوستی قدیمی و مهمتر از آن، نجات دادن پسری نوجوان و آسیب خورده از چنگال گروههای تبهکار مکزیکی.
مایک میلو (با بازی کلینت ایستوود)، در مسیر سفری از آمریکا به مکزیک به باز شناختی از خودش میرسد و زندگی تازهای با طعم و لحنی نو را آغاز میکند. مایک، بعد از آسیبدیدگی شدیدش در مسابقات گاو سواری و پس از آن، از دست دادن خانواده و فرزندانش در مسیر زوال و بیخیالی و مرگ قرار گرفته است. او حتی کاری را که زمانی عاشقش بوده را چنان بیمیل دنبال میکند که منجر به اخراج او میشود. حال او باید میان سیر صعودی تا سقوط و یا آغاز مسیری تازه، یکی را برگزیند. ماجرای داستان و ماموریتی که به او واگذار میشود، مقدمات این تحول و بازگشت به حیات را برای او فراهم میکند.
جدیدترین و بهترین فیلم های ۲۰۲۱
در این میان انتخاب موقعیت مکزیکوسیتی و نمایش آن شهر به عنوان نماد بزهکاری و جرم و فساد که به هیچ وجه جای مناسبی برای بزرگ شدن رافو پسر سیزدهساله هووارد نیست، تصویری کلاسیک و تکرارشونده از مکزیک و حال و هوای حاکم بر آن را ترسیم میکند. از سوی دیگر اما آمریکایی که مایک و هووارد در آن زندگی میکنند هم چندان جای ایدهآلی ترسیم نمیشود. پس نه آمریکا و نه مکزیک پس کجا؟ نکته مهم اینجاست که مهمترین تغییرات و رشد درونی و بیرونی شخصیتها در یک روستای دورافتاده و مرزی در مکزیک رقم میخورد؛ جایی که نه نماد آمریکاست و نه مکزیک. اینهمه به نوعی نمایانگر جهان ذهنی ایستوود در این سالها هم میتواند باشد. در واقع او جایی را محل آرامش خودش میداند که به دور از بلبشوی شهر و اقتصاد و فساد، رگههایی از عشق و سادگی و زندگی در آن یافت شود. همین رویکرد است که باعث پیوند عاشقانه یک پیرمرد آمریکایی (مایک) با یک پیرزن مکزیکی (لتا) میشود. عشقی در دلخون و درگیری و عصیان و در بطن یک شهر حقیر و فقیر در مرز مکزیک و آمریکا.
این مسئله زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که در نظر داشته باشیم سیاستهای مکزیک ستیزانه ترامپ کار را به ساخت دیوار مرزی بین آمریکا و مکزیک کشاند و بسیاری از خانوادههای مهاجر مکزیکی در آمریکا به دلیل فرمان بازگرداندن برخی اعضای خانوادهشان (بیشتر مادران پیری که به شکل غیرقانونی نزد فرزندانشان که اقامت آمریکا را داشتند، زندگی میکردند) به مکزیک، از هم پاشیده بودند. پاسخ ایستوود به نفرت پراکنی ترامپ که باعث تنش میان مکزیک و آمریکا بود، سفر به مکزیک در قامت مایک و عاشقیت کردن با یک زن مهربان مکزیکی است.
جدای از این نکات اما فیلم گریه ماچو اثری به شدت ضعیف و سست است. هیچیک از موقعیتهای داستانی که میتواند مانعی سر راه قهرمان اصلی یعنی مایک باشد، از چفتوبست خوبی برخوردار نیست (بخوانید بدون چفتوبست است) و چنان سادهانگارانه و بعضا نابخردانه ترسیمشده که گویی فیلمنامهنویس ملاحظه سن و سال ایستوود را کرده و تمام موانع پیش روی او برای رسیدن به هدفش را مضحک و دمدستی ایجاد و به شکلی ابلهانه برطرف کرده تا مبادا آقای بازیگر در این سن و سال به دردسر بیفتد (همینقدر طنز و طعنه آمیز).
نتیجه اینکه این مسیر سفر قهرمان برای کنار زدن موانع و رسیدن به هدف نهایی و اضطراب اینکه موفقیت یا عدم موفقیتش نیست که جذاب است، بلکه صرفا حضور ایستوود و لذت تماشای شمایل او روی پرده (حتی در یک فیلم به شدت معمولی) و اندکی شیرینی رابطه پیرمرد بیحوصله و بدخلق فیلم یعنی مایک با پسرک سرتق و سرکش داستان، آنهم با اغماض میتواند مصائب تماشای این فیلم را جبران کند.
نتیجه اینکه آقای بازیگر همچنان اصرار به فیلمسازی دارد، حتی بسیار ضعیف و حتی بهغلط و ما همچنان از تماشای ضعیفترین فیلمها با بازی ایستوود، دستکم به دلیل خاطرات شاهکارهایی که با بازی او در یاد داریم و فقط به خاطر حضور تمام ناشدنی جناب ایستوود لذت میبریم، حتی بهغلط.
هرچی واژه بد تو دایره واژگانتون ذخیره داشتید اینجا استفاده کردید… همون اول فهمیدیم فیلم ضعیفیه دیگه اینهمه تخریب نمیخواست با این مدل گفتار.