برنامهساز باسابقهای در حوزه تولیدات کودک و نوجوان در تلویزیون است. تجربه تهیهکنندگی هم دارد اما شهرتش را از اجرا دارد و پس از گذشت سالها، همچنان برای بسیاری از کودکان و نوجوانان، همان خاله ساراست. سارا روستاپور که در کنار اجرا و برنامهسازی، تجربه مختصری هم در عرصه بازیگری سینما داشته، بازیگر نقش مادر خانواده راستگو در سریال نارگیل است. به بهانه پخش این سریال از فیلیمو گفتوگویی با سارا روستاپور داشتیم که در ادامه میخوانید.
- بهعنوان یکی از افراد آشنا با فضای تولیدات رسانهای برای کودکان و نوجوانان، کمی از اهمیت تولید آثاری از جنس سریال نارگیل بگویید.
کار در زمینه کودک در هر کشوری کار مهمی است. ساخت فیلم سینمایی، سریال و برنامه ویژه کودک از مهمترین کارهایی است که در صنعت رسانه هر کشوری باید رخ دهد که میتواند یک سرمایهگذاری بسیار خوب و بلندمدت برای یک کشور یا جامعه باشد. کشورهای توسعه یافته، کشورهایی هستند که بسیار روی کودکان سرمایهگذاری کرده است. آنچه در نوجوانی و جوانی بخواهیم در قالب قانون به افراد یاد بدهیم، اگر در دوران کودکی صورت بگیرد، قطعا تأثیرگذاری بیشتری خواهد داشت. به همین دلیل دوران کودکی دوران بسیار مهمی است. افراد باید این دوره سنی را به خوبی بشناسند و براساس همین شناخت دست به برنامهسازی برای کودکان بزنند. در دوران کرونا، سرمایهگذاری در کارهای بزرگسال هم کم شده است، چه برسد به کارهای کودک. به نظرم آقای عامریان و آقای صالحی کار بزرگی کردند که وارد این حوزه شدند. فیلیمو هم کار مهمی انجام داد که در این زمینه سرمایهگذاری کرد. بازخوردهای خوبی هم تا به امروز از پخش سریال نارگیل شاهد بودیم. از اطرافیانم بازخوردهای خیلی خوبی گرفتهام. باید در این زمینه سرمایهگذاریهای بیشتری صورت بگیرد. همین جشنواره فیلمهای کودکان در اصفهان را اگر با جشنواره فجر و سایر جشنوارهها مقایسه کنیم، مشخص است آن اندازه که در زمینه کارهای بزرگسال سرمایهگذاری داشتهایم، در زمینه کودکان سرمایهگذاری نداشتهایم. گروههای زیادی هستند که در این حوزه خوشفکر هستند اما مهجور واقع شدهاند.
- این کمکاریها را ناظر به گروههای تولید و هنرمندان میدانید یا در جاهای دیگری باید اتفاقاتی رخ دهد؟
هنرمندان که اصولا جماعت متمولی نیستند. طبیعتا ارگانها و نهادها باید به میدان سرمایهگذاری بیایند. هرکدام از این ارگانها باید در زمینه کارهای کودکان سرمایهگذاری کنند تا هنرمندان با اتکا بر همین سرمایهها کارهایی را تولید کنند. مسائلی مانند گیشه و فروش، مباحثی است که نیاز به تخصص دارد. باید بیشتر از اینها برای کودکان سرمایهگذاری کنیم. ورود پلتفرمهایی مانند فیلیمو به این عرصه اتفاق بسیار خوبی است که این تولیدات را به خانهها برده است و فشاری که بیشتر از سوی گیشهها بود، برداشته شده است.
- درباره تجربه حضور در نارگیل بیشتر بگویید و اینکه اساسا چه شد که به این پروژه دعوت شدید؟
من و آقای حمزه صالحی، سالهاست که با یکدیگر همکاری داریم و پیش از این پروژه هم قرار بود کاری شبیه به همین فضای نارگیل را مشترکا تولید کنید. آن پروژه قسمت نشد و امکان تولیدش فراهم نشد و آقای صالحی این پروژه را با آقای عامریان کلید زد که در حد و اندازه یک فیلم سینمایی بود. بعد از آن برای نسخه سریالی از من دعوت کردند و وقتی فیلمنامه را خواندم، برایم مهم بود که حضور در این فضا را تجربه کنم. پیشتر برنامهساز، تهیهکننده و مجری بودم و خیلی دوست داشتم بازی در این سریال را تجربه کنم…
- یعنی این اولین تجربه شما در زمینه بازیگری در یک کار کودک بود؟
نه پیشتر دو فیلم سینمایی بازی کرده بودم به نامهای راز دشت تاران و وای آمپول اما در زمینه سریال کودک و نوجوان، نارگیل اولین تجربه بازیگریام بود.
- سالها بهعنوان خاله سارا برای بچهها شناختهشده بودید، تجربه حضور در یک سریال کودک چقدر از نظر ارتباط با بچهها برایتان تازگی داشت و متفاوت بود؟
خیلی بازخوردها برایم جالب بود. به یکی از دوستانم میگفتم، این همه سال اجرای تلویزیونی داشتم اما هیچوقت نزدیکانم پیامک نداده بودند که کارت را دیدیم یا برنامهات خوب بود. انگار در این پروژه اتفاق عجیب و تازهای افتاد و خیلیها پیام دادند که ما در سریال نارگیل تو را دیدیم. انگار هنوز عرصه بازیگری و حضور در قاب سینما و یا سریال، برای مخاطب جذابیت بیشتری دارد. فضای کار هم بسیار خوب بود. کارهای تلویزیونی که دارم غالبا کارهای شلوغی هستند اما حضور در این سریال برایم اینگونه نبود. در مجموع تجربه تازهای برایم بود. تا پیش از این همواره باید در دوربین نگاه میکردم و اینجا بهعنوان بازیگر، نباید نگاهم به دوربین میافتاد! بسیار تجربه خوبی برایم بود چرا که کل گروه جو دوستانهای داشت.
- معمولا در انتقاد از سبک برنامهسازی برای بچهها در تلویزیون در سالهای اخیر، کلیدواژه «خالهها و عموها» زیاد مورد انتقاد قرار میگیرد. بهعنوان یکی از «خالهها»ی معروف تلویزیون چه حسی نسبت به این انتقادها دارید و چقدر نقدها به این سبک از برنامهسازی را وارد میدانید؟
بالاخره این سبک برنامهسازی، سبکی است که در مقطعی خاص خیلی توانست جریان ساز هم باشد. حوالی سال ۸۰، بحث عموها و خالهها با برنامه رنگینکمان بسیار جریان ساز بود و نمیتوان این جریان سازی را کتمان کرد. تأثیرات مثبتی هم این برنامهها بر روی بچه داشت که خیلی هم خوب بود. البته که بهشدت با این نگاه موافقم که برنامهسازیها در دهههای ۶۰ و ۷۰، بسیار بهتر و عمیقتر بود. دلیلش هم این بود که همه افرادی که به میدان برنامهسازی برای کودکان میآمدند، همه افرادی رزومهدار و کارکشته بودند. همه در زمینه کار کودک تبحر داشتند. از آقای کشاورز تا خانم برومند و آقای طهماسب، همه از وزنههای برنامهسازی در تلویزیون بودند.
- اما این جنس کار در دهههای بعدی خیلی فرق کرد؛ موافقید؟
ببینید از دهه ۸۰ یک سری شعر و آواز و کارهای روتین باب شد. بهخصوص پخشهای زنده که بسیار به برنامهسازی کودکان در تلویزیون آسیب وارد کرد. شخصا غیر از مباحث آموزشی در قالب مدرسه تلویزیونی، اصلا موافق تولید برنامه زنده برای کودکان نیستم. درباره «خالهها و عموها» با انتقادها نسبت به این نامگذاریها موافقم. وقتی کسی را خاله یا عمو خطاب میکنیم، میشود دوست صمیمی پدر یا مادر کودک باشد. این نامگذاری این آسیب را به همراه داشت که مایی که بچهها نمیشناختند، خاله یا عمو خطاب میکردند و برایشان این ذهنیت را به همراه داشت که گویی هرکسی خاله یا عمو خطاب میشود قابل اطمینان است و میتواند به حریم خصوصی ما وارد شود. من خودم در برنامههایی که میسازم از اسم خاله و عمو استفاده نمیکنم و به جای آن از اسم خانم بهار استفاده میکنم. ضمن تقدیر و تشکر از همه همکارانی که در این زمینه کار کردهاند، میگویم بهتر بود این نامگذاریها با فکر بیشتری اتفاق میافتاد.