معرفی و نقد سریال اوبی وان کنوبی
ایوان مکگرگور در بازگشت به دنیای جنگ ستارگان فرمانروایی میکند
اوبی وان کنوبی، بدون شک یکی از مورد انتظارترین پروژههای مجموعه جنگ ستارگان در ده سال اخیر است. این اولین باری است که ایوان مکگرگور از زمان اپیزود سوم جنگ ستارگان (انتقام سیت در سال ۲۰۰۵) در قالب جدای افسانهای روی پرده ظاهر میشود. بازگشت دوباره برای روایت یک داستان تازه -از شخصیتی که مدتها است از سرنوشت نهایی او باخبریم-، اتفاقی است که طرفدارن در سال ۲۰۰۵ هرگز انتظار وقوع آن را نداشتند. سریالی که سرانجام و به تازگی با نمایش ۲ قسمت اولش، پخش خود را آغاز کرده است.
خلاصه داستان سریال اوبی وان کنوبی
سریال اوبی وان کنوبی تازهترین عنوان از مجموعه جنگ ستارگان، ده سال پس از اتفاقهای انتقام سیت و با اوبی وان کنوبی در صحرای تاتویین، شروع میشود. جایی که کنوبی با بزرگترین شکست خود – یعنی سقوط و تباهی بهترین دوست و شاگرد جدای خود آناکین اسکایواکر – رو به رو شد.
مقدمهای کوتاه درباره سریال اوبیوان کنوبی
سریال اوبی وان کنوبی یکی دیگر از چندین عنوان فرانچایز جنگ ستارگان به حساب میآید که به شکل انحصاری از دیزنی پلاس پخش میشود. این سرویس استریم در سال ۲۰۱۹ با مندلورین شروع به کار کرد. سریالی که سال گذشته فصل دوم آن پخش شد و فصل سوم آن نیز در دست ساخت است. سال گذشته نخستین مجموعه انیمیشنی دنیای جنگ ستارگان بر مبنای گروه سربازان کلون بد بدچ منتشر شد. همچنین شاهد حضور تمورا موریسون در نقش شکارچی افسانهای بوبا فت در سریال کتاب بوبا فت بودیم. علاوه بر این، سریالی با محوریت جدای سابق آسوکا تانو در حال ساخت است.
ایوان مکگرگور، اوبی وان کنوبی را به تصویر میکشد. او پیش از این در سه فیلم پیش درآمد جنگ ستارگان در نقش جدای مشهور (که توسط الک گینس ساخته شد) حضور داشته است. هایدن کریستنسن که نقش آناکین اسکایواکر/دارث ویدر را در سهگانه پیشدرآمد ایفا کرده بود دوباره نقش خود را تکرار میکند. او پس از ورود به مجموعه در اپیزود دوم، با انتقادهای زیادی روبهرو شد، هرچند اکنون مورد احترام طرفداران پیش درآمدهای جنگ ستارگان است. علاوه بر این دو، چهرههایی مانند موزس اینگرام، بنی سفدی، جوئل اجرتون، کمیل نانجیانی، ایندیرا وارما، روپرت فرند، سانگ کانگ، اوشی جکسون جونیور و مایا ارسکین (یکی از خالقان و ستاره سریال پن ۱۵) در این سریال حضور دارند. بازیگران سریال، ترکیبی متنوع از ستارههای جریان اصلی و چهرههای محبوب سینمای مستقل هستند. نانجیانی یکی از نقشهای اصلی در فیلم جاودانگان دنیای سینمایی مارول به عهده داشت، در حالی که بنی سفدی بیشتر بخاطر کارگردانی فیلم تحسین شده جواهرات تراشنخورده شناخته میشود.
کارگردانی این سریال را دبورا چاو – فیلمساز کهنهکار دیزنی – به عهده داشته است. او پیش از این دو قسمت از فصل اول مندلورین و همچنین دو قسمت از سریال جیسکا جونز مارول را برای نتفلیکس و همچنین اپیزودهایی از بهتره با سول تماس بگیری، خدایان آمریکایی و از مردگان متحرک بترسید را کارگردانی کرده است. کاتلین کندی، میشل ریجوان، دبورا چاو، ایوان مکگرگور و نویسنده جوبی هارولد، تهیهکنندگان اجرایی اوبی وان کنوبی هستند.
مروری بر نظر منتقدان درباره سریال اوبی وان کنوبی
Decider | امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰
برت وایت | با قضاوت بر مبنای دو قسمت پخش شده از سریال اینطور میتوان گفت که دبورا چاو و بازیگران و عوامل، نه تنها حق مطلب را ادا کردهاند بلکه از همه انتظارات فراتر رفتهاند. … وان کنوبی مانند رویایی واقعی از مولف بنظر میرسد. رد و نشان چاو در سراسر این سریال وجود دارد و این موضوع باعث میشود که آن را مانند یک مدخل منحصر بفرد در حماسه جنگ ستارگان احساس کنیم. کنوبی مخاطرهجو و از لحاظ احساسی عمیق است. این یک شاهکار است.
Paste Magazine | امتیاز: ۸۵ از ۱۰۰
تری ترونز | اوبی وان کنوبی به شکل خوبی بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که در ابتدا تصور میشد. اگر دو قسمت ابتدایی فصل اول شش قسمتی این سریال را گواه بگیریم، میتوان گفت که وان کنوبی، فرانچایز جنگ ستارگان را به مسیری جدید و جسورانه هدایت خواهد کرد.
هالیوود ریپورتر | امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
انجی هان | اوبی وان کنوبی موفق است، زیرا شخصیت اصلی آن عملکرد خوبی دارد. ایوان مکگرگور به عنوان عنصر برجسته و ثابت سهگانه پیشدرآمد در اینجا اگر بهتر از قبل نباشد به همان اندازه خوب است.
The Playlist | امتیاز: ۷۵ از ۱۰۰
رودریگو پرز | سریالی جذاب که بعضی مواقع هیجانانگیز و در عین حال گاهی عمیقا خستهکننده است.
نقد سریال اوبی وان کنوبی از سایت Consequence
لیز شانون میلر | اگر مدتی است که به تماشای پیش درآمدها ننشتهاید – همانطور که بیشتر طرفداران جنگ ستارگان شاید بگویند – نگران نباشید: اوبی وان کنوبی با یک یادآوری طولانی و مفصل از اتفاقاتی که مدتها پیش در یک کهکشان بسیار دور رخ داده است، شروع میشود. هنگامی که یک شوالیه جوان جدای (ایوان مکگرگور) با وجود تلاشهایش نتوانست شاگرد عزیر خود را از سقوط به شرارت و تباهی بازدارد.
ظهور دارث ویدر فصل مشترک اصلی قسمتهای اول تا سوم جنگ ستارگان است. فیلمهایی که سقوط جمهوری کهکشانی – که زمانی صلحجو و آرامشطلب بود – و قتل عام جدایها – که به حفظ صلح مورد اشاره کمک کرده بودند – را دنبال میکنند. اما چه بر سر آن جدای که به دوستش ایمان داشت و از ناامیدی آزاردهندهای رنج میبرد، میآید؟ این دقیقا همان چیزی است که سریال جدید دیزنی پلاس میخواهد به آن پاسخ بدهد و نتیجه آن، حداقل بر مبنای دو قسمت اول، بسیار امیدبخش است.
پیش از آنکه پیرنگ داستانی در پایان قسمت اول راه بیفتد، اوبی وان تقریبا به آنچه که ممکن است از آن انتظار داشته باشید، نزدیک میشود. قسمت اول پرترهای عمدتا بدون دیالوگ از نحوه گذران زندگی استاد سابق جدای -در حالی که منتظر بزرگ شدن لوک است- به تصویر میکشد
هنگام صحبت درباره اوبی وان کنوبی، مانند بسیاری از داستانهای پیشدرآمد، تعیین کردن اینکه چه چیزی داستان را لو میدهد، دشوار است. اما این را میتوان گفت: قسمت سوم سهگانه پیشدرآمد به معنای واقعی کلمه با آغاز تبعید اوبی وان به تاتویین پایان میباید. جایی که او آماده است تا نوازد پسر دوست احتمالا مرده خود را بزرگ و از او مراقبت کند. اوبی وان کنوبی که داستان آن ده سال پس از وقایع قسمت سوم اتفاق میافتد به ادامه ماموریت اوبی وان و تلاش او برای جبران گناهانش اختصاص میباید.
چیزی که دو قسمت اول را بسیار موفق میکند این است که چقدر هوشمندانه توجه مخاطب را به زندگی اوبی وان به عنوان یک تارک دنیا در صحرای تاتویین جلب میکند، پیش از آنکه او را به سرعت از منطقه امن خود بیرون بیاورد و دوباره او را وارد ماجراجویی بکند. اوبی وان در مقایسه با مندلورین، از نظر روایی تمرکز بسیار بیشتری دارد و از یک قلاب داستانی فوری درگیرکننده بهره میبرد. در حالی که تریلرها تاکید زیادی دارند که اوبی وان نقش خود را به عنوان نگهبان لوک پذیرفته است، باید بگوییم – بدون آنکه بخواهیم داستان را بیش از حد فاش کنیم – بنظر میرسد که این دوقلوهای دیگر اسکایواکر هستند که نسبتا سریع در کانون توجه سریال قرار میگیرند. همچنین ویوین لایرا بلیر (جعبه پرنده Bird Box) در نقش لیا اورگانا ده ساله بلافاصله قلبها را میدزدد.
پیش از آنکه پیرنگ داستانی در پایان قسمت اول راه بیفتد، اوبی وان تقریبا به آنچه که ممکن است از آن انتظار داشته باشید، نزدیک میشود. قسمت اول پرترهای عمدتا بدون دیالوگ از نحوه گذران زندگی استاد سابق جدای -در حالی که منتظر بزرگ شدن لوک است- به تصویر میکشد. برجسته کردن این بخش خاص از زندگی این شخصیت به معنی نگاهی اجمالی به چیزی است که میتواند بخش مهمی از انگیزه او باشد. سریال در اینجا موفق عمل میکند زیرا بخش بزرگی از آنچه که سریال را بسیار جذاب میسازد خود مکگرگور است. یکی از جنبههای غیرقابل انکار عملکرد او این است که او با چه کیفیتی میتوان کاریزمای خود را با برآورده کردن انتظارات یک صحنه هماهنگ بسازد. ما اساسا او را به عنوان یک مرد در هم شکسته ملاقات میکنیم. کسی که ده سال است بخاطر اشتباهاتی که ظاهرا قابل بخشش نیستند از شکنجه کردن خود دست برنداشته است.
در حالی که داستان اوبی وان ۱۰ سال پیش از قسمت سوم شروع میشود، اما برای ما ۱۷ سال از فیلم سوم میگذرد. به این معنی که مکگرگور اکنون تا ۵۳ سالگی فاصله زیادی ندارد. این مسئله از آنجایی جالب توجه است که اوبی وان اصلی، یعنی الک گینس، زمانی که امیدی تازه (A New Hope) در سینماها نمایش داده شد ۶۳ سال داشت. از سوی دیگر طبق جدول زمانی مشخص شده، اوبی وان نه سال قبل از امیدی تازه اتفاق میافتد. در واقع میتوان گفت که سالها اکنون تقریبا به خوبی کنار هم قرار گرفتهاند.
در حال حاضر، سفرهای ما به تاتویین به تدریج بیشتر و بیشتر حس میشوند. البته دبورا چاو کارگردان که از مندلورین به دنیای جنگ ستارگان وارد شد، در اینجا رویکردی مطمئن، متناسب و دلپذیر به قصهگویی دارد. گاهی اوقات تلاشهایی برای خطر کردن و تجربهگرایی وجود دارد که به شکلی ناخوشایند تحقق میبایند (به عنوان نمونه گاهی اوقات از یک دوربین لرزان کوچک برای مدتی طولانی استفاده میشود)، هرچند با گنجانده شدن برخی جلوههای بصری بسیار جذاب و کاربردی، همه آنها قابل چشمپوشی هستند. شما میدانید این یک داستان جنگ ستارگان است که موجودات بیگانه عجیب و غریب و درویدهای زیبا در آن به یک اندازه وجود دارند.
محور اصلی داستان Inquisitorها – شکارچیان جدای – با بازی روپرت فرند، سانگ کانگ و موزس اینگرام در نقش ریوا هستند. اینگرام با ترفندهای مافوق بشری و لباس چرمی مشکلی رنگ خود به شکلی جدی حال و هوای ماتریکس را احضار میکند. اما اینها تنها ستارههای قابل توجه سریال نیستند. جیمی اسمیتس دوباره در نقش خود بیل اوگانا حضور پیدا میکند و کمیل نانجیانی در پوشش جدای، جذابیت هراسانگیز زیادی دارد. این یک گروه متنوع و جذاب و با انرژیای فوقالعاده هستند که وعدههای زیادی را برای قسمتهای باقی مانده میدهند.
تصور کردن فیلمی که مردم بیشتر از آن نسبت به جنگ ستارگان حساسیت و تعصب داشته باشند سخت است. اپیزود چهارم – امیدی تازه – جنگ ستارگان به طور کلی برای بسیاری اثری گرانبها و ارزشمند است. فیلمی که به طور خاص جایگاه ویژه خود را در دنیای سینما دارد. در نتیجه، برخی تردیدها و بدبینیهایی که درباره ابعاد موفقیت سریالی مانند اوبی وان وجود دارد بسیار منطقی بنظر میرسد. بهرحال، حداقل طبق فیلم جورج لوکاس در سال ۱۹۷۷، ما میدانیم که این داستان در نهایت برای استاد کنوبی به پایان میرسد. بنابراین خداوند به یاری عوامل این سریال برسد اگر تلاش دارند در آن بازنگری کنند.
با اینحال، تا اینجا اوبی وان هم نسبت به گذشته متعارف خود و هم با آیندهای که در پیش است، با احترام برخورد میکند. این به نظر فصلی از حماسه جنگ ستارگان است که کاوش در آن جذاب و منطقی است. به ویژه اینکه باتوجه به وضعیت اکنون دنیا، همراه شدن با قهرمانی که تا حد زیادی تسلیم شده اما همچنان ممکن است بتواند دوباره به مبارزه بپیوندد، آسان بنظر میرسد. همچنین این را هم اضافه کنید که هر چقدر هم که شاید احساس کنیم پیشدرآمدها بد هستند، مکگرگو همیشه نجاتدهنده آنها بوده است. اوبی وان کنوبی سریالی است که مشتاقیم آن را تا پایان ببیینم.
امتیازهای سریال فصل اول اوبی وان کنوبی (تا زمان نگارش مطلب)
وبسایت | میانگین امتیاز |
IMDB | ۸.۳ از ۱۰ |
کاربران متاکریتیک | ۵ از ۱۰ |
منتقدان راتن تومیتوز | ۸۸ درصد بر اساس ۹۵ نقد |
کاربران راتن تومیتوز | ۷۱ درصد براساس ۵۹۴ نظر |
منتقدان متاکریتیک | ۷۵ درصد براساس ۱۸ نقد |
گفتوگو با عوامل سریال اوبی وان کنوبی
ایوان مکگرگور: برای انجام کارهای بیشتر آماده هستم
صادقانه بگویم، من با همه آنها (داستانهایی که اوبی وان کنوبی در آن حضور داشته) آشنا نیستم. بعد از اینکه قسمت سوم را تمام کردم، واقعا تا همین اواخر زیاد به او فکر نمیکردم. من جنگهای کلون را تماشا نکردهام، اگرچه برای این سریال نگاهی به آنها انداختم. رمانی که به نام اوبی وان کنوبی نوشته شده بود را خواندم. البته بعد از آنکه سریال را فیلمبرداری کردیم. این داستانی نیست که ما برای سریال خود استفاده کردهایم، اما آن را دوست دارم. من روشی که آن داستان نوشته شده را دوست دارم.
من دوست داشتم با دبورا چاو و همچنین تکنولوژی جدید کار کنم. فکر میکردم فیلمنامههای ما واقعا خوب هستند. این روزها تعداد زیادی از عوامل پروژههای جنگ ستارگان از طرفداران این مجموعه تشکیل میشوند که این تجربه را واقعا هیجانانگیز میکند. بنابراین برای انجام کارهای بیشتر آماده هستم.
هایدن کریستنسن: من و ایوان پیوند خاصی با یکدیگر داریم
من و ایوان پیوند خاصی با یکدیگر داریم که قطعا به دلیل زمانی است که ما در پیش درآمدها با یکدیگر گذارندهایم. همچنین بخاطر شخصیتهایی است که آنها را بازی میکنیم و نوع رابطهای که میان آنها وجود دارد. اما مدتی بود که همدیگر را ندیده بودیم. ما همدیگر را در هنگام امضای قرارداد دیدیم، اما واقعا فرصت زیادی برای گپ زدن نداشتیم.
زمانی که ما اپیزود سوم (انتقام سیت) را کار میکردیم و من برای اولینبار لباسم را پوشیدم، واقعا دوران سختی را سپری کردم. آن بسیار سفت و محکم بود. من این مسئله را به جورج (لوکاس)گفتم و او گفت اشکالی ندارد، این اولین بار است که این لباس را میپوشی. بنابراین باید خیلی مکانیکی احساس شود و شاید خیلی طبیعی نباشد. اما اکنون پس از گذشت ده سال او زمان زیادی برای سازگار شدن دارد. اما باز هم یک چالش تمام عیار است.
دبورا چاو: جنگ ستارگان عصاره و مظهر ژانر علمی-تخیلی/فانتزی است
من همیشه یک طرفدار ژانر بودهام. من واقعا داستانهای علمی تخیلی/فانتزی را دوست دارم و با خواندن آنها بزرگ شدهام. فکر میکنم جنگ ستارگان از بسیاری جهات عصاره و مظهر این ژانر است، زیرا این کهکشان بزرگ را دارد و جهان داستانی آن را دوست دارم. من عاشق این هستم که دنیای آن چقدر مفصل و پر جزئیات است و اینکه همه چیز آن بسیار فکر شده است. فکر میکنم برای من رفتن سراغ این کهکشان بزرگ و همچنین بیان کردن داستانهای شخصیتهای درون آن واقعا هیجانانگیز بود.
ما در نقطه میانی بین دو سهگانه هستیم و شخصیتهای آیکونیک یک میراث واقعا عظیم را در اختیار داریم، بنابراین کشف کردن داستان واقعا بسیار چالشبرانگیز بود. در نتیجه از اینکه به ما زمان دادند و به ما اجازه دادند تا فرصت بیشتری برای توسعه داستان داشته باشیم، سپاسگزارم. ما نویسندههای مختلفی داشتیم. جوبی هارولد برای ما نویسنده اصلی بود، اما اندرو استنتون (وال-ئی) شگفتانگیز بود. او وارد پروژه شد و با ما کار کرد و ایدههای زیادی را در میان گذاشت. او و همه نویسندههایی که در این پروژه با ما کردند، عالی بودند.
این یک مینی سریال است و ما واقعا به آن به عنوان یک داستان بزرگ نگاه کردیم. داستانی که شروع، میانه و پایان دارد. در پایان هیچ تعلیق تازهای وجود ندارد و واقعا تمام میشود. چه کسی میداند در آینده چه اتفاقی میافتد. بدیهی است که هنوز ده سال باقی مانده، اما واقعا به عنوان یک داستان تصور شد.