فیلم کشتارگاه ساخته عباس امینی چهارمین ساخته این فیلمساز آبادانی که پس از ساخت چند فیلم تجربی با بازیگران گمنام، حالا برای نخستین بار به سراغ کارگردانی یک درام داستانگو با عوامل حرفهای آمده است. برخلاف ساختههای قبلی امینی، «کشتارگاه» فیلم جریان اصلی است و فضایی جنایی دارد و امیرحسین فتحی، باران کوثری، مانی حقیقی و حسن پورشیرازی در آن ایفای نقش میکنند.
واکنش اولیه منتقدان درباره فیلم کشتارگاه علی امینی
علی نعیمی: «کشتارگاه» عباس امینی فیلم، زمانه خویش است؛ روایت یک جنایت در لابهلای زرقوبرق دلار و جامعه ای که در زیر پوست شهرش انسانیت را میان حوالههای ارزی خریدوفروش میکنند. به نظر میرسد تماشای «کشتارگاه» میتواند یک هشدار جدی به مردمان دیاری باشد که روزگاری است جز خودشان و سایه وحشتشان چیز دیگری را نمیشناسند. فیلم، جزو آثار مطرح جشنواره امسال است و میتواند در اکران حرفهایی برای گفتن داشته باشد. امیرحسین فتحی بازی درخشانی در نقش امیر دارد و این اطمینان را به سینمای ایران میدهد که بیشتر از قبل میتوانند روی تواناییهایش حساب کنند.
بهمن عبدالهی: «کشتارگاه» را میتوان به عنوان فیلم اول، یک گام خوب حساب کرد؛ اما به این معنی نیست که اثری بدون عیب و نقصی باشد. فیلم، کوشیده است تا در مسیر پرداختن به معضلات اقتصادی جامعه امروز (اینجا موضوع اختلالات ارزی)، یک درام اجتماعی ایجاد کند. اما نه به طور ریشهای و عمیق به آن معضل پرداخته و نه یک داستان جذاب ارائه کردهاست. مشکل اصلی، در بیان قصهای است که نه درامی عاشقانه از آب درآمده، نه یک اثر تحقیقی، نه یک فیلم اجتماعی تاثیرگذار. برخی صحنهها که بدون دلیل طولانیاند، فیلم را دچار کسالت می کنند. با این همه، میشود امید داشت که فیلمساز به دنبال تعالی خود در سینما باشد.
مریم قربانینیا: یک روایت ساده از اتفاقات تلخی که در پی وجود اقتصاد بیمار در یک جامعه رخ میدهد و افراد برای انحصار بیشتر و طمع سود بیشتر، دست به انجام کارهای خلافی میزنند که درنهایت و در پی جنگ قدرت به نابودی کشیده میشوند. در این بین، افرادی نیز ناخواسته درگیر این ماجرا میشوند. بازی خوب بازیگران و کارگردانی قابلقبول را میتوان از نقاط قوت این فیلم دانست.
امین مبینی: فیلم، آغاز و پایان فکر شدهای دارد و سازندگان تلاش کرده بودند با نمایش مسبب اصلی قتل در همان پرده نخست، برای تماشاگر درباره چراییاش تعلیق ایجاد کنند. تمهید ارزشمندی است، اما بهشرطی که درام در طول روایت به خوبی پرورش یابد. کندی روایت و انحراف چندباره و بیدلیل از اصل ماجرا بهکنار، شخصیتپردازی مشکل جدی «کشتارگاه» است. دلیل بسیاری از رفتارها، تصمیمات و چرخشهای آدمهای فیلم نامشخص است. بااینحال تصویربرداری چشمنواز و انتخاب مناسب بازیگران به کیفیت اثر کمک کرده. بهخصوص بازی امیرحسین فتحی در نقش اصلی که از استاندارد مناسبی برخوردار است.
بهنام شریفی: فیلم، داستانش را تا میانه به خوبی پیش میبرد. الگوی روایی، تحت تٲثیر «دایره مینا»ی مهرجویی است. امیر میخواهد از طریق همراهی با متولی، طبقهاش را عوض کند. پسزمینه نوسانات دلار و داستان جنایت در ابتدای فیلم و داستانکهای مختلف، به صورت مقطع روایت میشوند و فیلم از میانه تمرکز رواییاش را از دست میدهد. مسٲله اکثر فیلمهای امسال جشنواره مضمونزدگی است؛ مسٲلهای که در «کشتارگاه» هم دیده میشود.
سید آریا قریشی: برخلاف آنچه در اکثر فیلمهای ایرانی میبینیم، ما را بهسرعت درگیر موقعیت محوری میکند؛ اما درنهایت فیلم خستهکنندهای از کار درآمده است. علت هم این است که موقعیت اولیه به حاشیه میرود تا دقایقی صرف نمایش شلوغی و دلارفروشی و بحث در مورد افزایش قیمت ارز و مسائل مشابه شود. مشخص است که این ماجرا قرار است به موقعیت اولیه وصل شود اما تا وقتی این اتفاق نیفتد، تماشای این میزان تأکید بر بحثهای مرتبط با دلار خستهکننده است.
چند نکته درباره فیلم
فیلم کشتارگاه، بهمنماه سال ۹۸ در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر در بخش نگاه نو به نمایش درآمد، اما زیر سایه آثار پرسروصداتر ماند. بسیاری آن را یک درام کند یافتند و از پرداخت شخصیتها گله داشتند. واقعیت این است که «کشتارگاه» در بهترین حالت، درام متوسطی است؛ چندان جاهطلبانه ساخته نشده و نقصهای مختلفی میتوان در آن یافت. اما چند نکته دارد که آن را نسبت به انبوه تولیدات میانمایه و کمرمق سینمای ایران متمایز میکند؛ المانهایی که تجربه تماشای آن را واجد ارزش و کمک میکنند تا فیلم در اکران آنلاین به سطح یک محصول سرگرمکننده و قابلقبول برسد. سه نکته برجسته که در تماشای فیلم «کشتارگاه» به چشم میخورند، عبارتاند از:
۱- داستان سروشکلدار و بهروز
«کشتارگاه» برخلاف بیشتر آثار متوسط سینمای ایران در سالهای اخیر، هم شروع و هم پایان حسابشدهای دارد. داستان فیلم، با مرگ ناگهانی دو نفر در یک کشتارگاه آغاز میشود. صاحب کشتارگاه (مانی حقیقی) برای حل این مشکل از نگهبان کشتارگاه (حسن پورشیرازی) و پسرش امیر (امیرحسین فتحی) درخواست کمک میکند. امیر که بهتازگی از فرانسه دیپورت شده و به ایران برگشته، به صاحب کشتارگاه در رفع ماجرا کمک میکند و همین، سبب آشنایی این دو میشود. امیر نزد او شروع به کار میکند و بهمرور معلوم میشود که ابعاد کار بیش از فعالیتهای کشتارگاهی و دامی است و امیر با داخل شدن به آن فعالیتها، کمکم ارتباط جزئیات و آدمهای داستان را با اتفاقات نخستین بر تماشاگر روشن میکند. نکته قابلتأمل در فیلمنامه «کشتارگاه» این است که گره ماجرای مرگ ابتدایی را در همان بیست دقیقه نخست میگشاید و بهجای تمرکز بر ایجاد تعلیق پیرامون چگونگی مرگ، تلاش میکند مسئله را به چرایی وقوع آن تبدیل کند. خود این راهبرد، باعث باز شدن داستان و امکان گنجاندن خطوط بیشتر روایی و نیز اشاره به موضوعات و درونمایههای اجتماعی بیشتری میشود. گرچه فیلمنامهنویس از این ظرفیت آنطور که باید استفاده نکرده و داستان هم از لحاظ سیر روایت و هم از لحاظ شخصیتپردازی با مشکل مواجه است، اما به پایانبندی خوبی منجر میشود؛ پایانی فکر شده که معمولا پاشنه آشیل فیلمهای ایرانی است.
۲- نقش اول باورپذیر فیلم کشتارگاه
نقش اول فیلم را با کمی اغماض میتوان یک قهرمان حساب کرد. امیر جوانی است که از جنوب شهر میآید. زندان رفته و تجربه یک پناهندگی ناموفق و دیپورت شدن از اروپا را از سر گذرانده. از طرفی سرخورده و عاصی است و از طرف دیگر منتظر فرصتی برای اینکه به پول برسد و خود را ثابت کند. پس سعی میکند از انجام هیچ کاری باک نداشته باشد. امیر نمونههای مشابه زیادی در جامعه امروز ایران دارد. بنابراین برای بیننده کاراکتری قابلدرک است و باعث میشود تماشاگر بتواند با روایت همراه شود. امیرحسین فتحی هم بهخوبی از پس ایفای آن برآمده و انتخاب مناسبی برای نقش بوده است. امیر بیش از آنکه برونریزی کند، تودار است و با وجود سابقه خلافکاری، در مواقع حساس احتیاط میکند. این ویژگی را امیرحسین فتحی به خوبی در نقشآفرینی خود منعکس کرده و نشان میدهد که بازیگر توانا و بااستعدادی است؛ آن هم وقتی که بازیگران باتجربهتری چون حسن پورشیرازی و باران کوثری صرفا به تکرار نقشهای همیشگی خود مشغولاند.
۳- تصاویر چشمنواز
فیلم به واسطه داستان خود، لوکیشنهای مختلفی داشته است؛ لوکیشنهایی دور از آپارتمان و شهر که امکان ثبت قابهای زیبا و چشمنواز را فراهم کردهاند که البته، کارکرد دراماتیک هم دارند و فضاسازی میکنند. از نماهای سرد داخل کشتارگاه و محوطه بیابانی آن، تا تلالو آفتاب فرورونده بر نیزارهای جنوب. البته که دیدن این تصاویر روی پرده بزرگ سینما لطف دوچندانی داشته، اما برای تماشاگر دقیق و جزئینگر روی قابهای کوچک خانگی هم میتواند تماشایی باشد. نماهایی که تماشایشان در «کشتارگاه» نشانه خوشذوقی کارگردان است و باعث میشود بیش از سایر آثار متوسط، به فیلمسازش امیدوار شویم. البته اگر امینی در مقام نویسنده، فیلمنامه بعدیاش را با دقت بیشتری آماده و روانه پروسه تولید کند.