اکران آنلاین فیلم «حکایت دریا» جدیدترین ساخته بهمن فرمانآرا در سینمای آنلاین فیلیمو آغاز شده است. در این فیلم، علاوه بر او بازیگرانی چون فاطمه معتمدآریا، لیلا حاتمی، علی مصفا، علی نصیریان و… ایفای نقش میکنند.
بعد از چند سال، بالاخره فرصت نمایش آخرین ساخته بهمن فرمانآرا با طرح اکران آنلاین فراهم شده است. «حکایت دریا» پیش از این فقط اکران محدودی در جشنواره جهانی فجر داشته است و حالا که امکان تماشای آن از طریق سینمای آنلاین فیلیمو برای علاقهمندان فراهم شده، قصد داریم در فیلیمو شات به اثر جدید فیلمسازی بپردازیم که همیشه به بیان ایدههای غیرمعمول با لحنی شاعرانه، نمادگرایانه و واقعیتگریز شناخته میشود. در ادامه، با نقدی بر فیلم «حکایت دریا» همراه باشید.
بهمن فرمانآرا از معدود فیلمسازان ایرانی است که آثارش نمایانگرِ جهانی شخصیاند. کافی است از میان فیلمهایی که او – لااقل از «بوی کافور عطر یاس» به بعد – ساخته یک یا دو فیلم را دیده باشید تا بتوانید مؤلفههای این جهان را حدس بزنید: ریتم آرام و کنترلشده، قابهای ثابت و نماهای طولانی، غم گذشته، یاد روشنفکران از دست رفته، ستایش حرکت خلاف مسیر جریان آب، شخصیتهایی که انگار از دل گذشته به زمان حال پرتاب شدهاند و با دنیای تازه کنار نمیآیند، محوریت مواجهه با مرگ، بیان مستقیم دغدغهها و دیالوگهای صریح – که البته، در بهترین موارد، حاوی طنز ظریفی هم هستند – را میتوان از جمله این مؤلفهها دانست. طبیعتاً وقتی فیلمسازی به بیانی چنین شخصی و دور از مسیرهای معمول روی بیاورد، این خطر وجود دارد که آثارش بابِ میل تمام سلیقههای سینمایی نباشد. بهنظر میرسد هدف فرمانآرا هم این نیست که همه سلیقهها را راضی نگاه دارد. او در تمام این سالها، با شجاعتی قابل تحسین، فیلمِ «خودش» را ساخته است. از این به بعد، به شما بستگی دارد که آیا این فضا و ویژگیها را میپذیرید یا نه. اما خبر خوب این است که، اگر از دیدن فیلمهای قبلی فرمانآرا – بهخصوص سهگانه مرگ شامل «بوی کافور عطر یاس»، «خانهای روی آب» و «یک بوس کوچولو» – لذت بردهاید، بعید است از دیدن «حکایت دریا» ناامید شوید.
اکران آنلاین فیلم نرگس مست ساخته جلالالدین دری؛ نیمهشب در تهران
پس از فیلم جالب و غافلگیرکننده «دلم میخواد»، فرمانآرا یکبار دیگر به حالوهوای فیلمهایی بازمیگردد که در اواخر دههی ۱۳۷۰ و نیمه اول دهه ۱۳۸۰ ساخت. «حکایت دریا» بهخصوص یادآور «بوی کافور عطر یاس» است. اتفاقی نیست که فرمانآرا، در میان تمام آثارش، تنها در این دو ساخته خود نقشآفرینی کرده است. این دو فیلم، شاید بیش از تمام آثار دیگر فرمانآرا، بتوانند حدیث نفس مستقیم او محسوب شوند و همین، نزدیکیِ ایده آغازین دو فیلم را توجیه میکند. اگر در «بوی کافور عطر یاس» با فیلمسازی روبهروییم که ۲۰ سال است فیلم نساخته و حالا فرصت ساخت مستندی در مورد مراسم تدفین در ایران را به دست آورده (فرمانآرا هم بعد از دو دهه داشت اولین فیلمش را میساخت)، در «حکایت دریا» داستان نویسندهای سرشناس را میبینیم که بعد از چند سال از بیمارستان روانی – جایی که بهخاطر افسردگی در آن بستری بوده – بیرون میآید؛ و میدانیم که فرمانآرا هم در فاصلهی سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲، در حرکتی اعتراضی، اساساً درخواستی برای فیلمسازی ارائه نداد و «حکایت دریا» دومین فیلم او در ۱۳ سال اخیر محسوب میشود. در هر دو فیلم، با دستمایه آشنای “فرد تغییرنیافته در دنیای تغییریافته” روبهروییم؛ و در «حکایت دریا» هم، باز مثل «بوی کافور عطر یاس»، فرمانآرا از موقعیتهای جذابی که فرصت خلق آثاری پرتعلیق را فراهم میکنند بهسرعت عبور میکند تا سفر درونی قهرمانش را به تصویر بکشد. در واقع، این فرصت در «حکایت دریا» بیش از «بوی کافور عطر یاس» فراهم بود. رازی که در اواخر فیلم افشا میشود، بهراحتی میتوانست مقدمه یک ملودرام پرتنش باشد اما در فیلم تازه فرمانآرا تنها قطعهای است از پازلی که در آن مرز میان گذشته و حال، مردگان و زندگان، و – شاید – خیال و واقعیت به هم میریزد. (آیا آنچه در طول فیلم میبینیم همان داستانی نیست که نویسنده در حال نوشتن آن است؟)
فیلم دوئت ساخته نوید دانش؛ آنچه گذشته میان ما
گفتیم که «حکایت دریا» پر از عناصر آشنای سینمای بهمن فرمانآراست. او کماکان از ظلمی که بر روشنفکران میرود دلچرکین است؛ حسرت موقعیتهایی را میخورد که بهخاطر ندانمکاریها از دست رفته و اندوهگین کوهی از دانش و توانایی است که حالا زیر خاک خفته است. مثل همیشه، فرمانآرا حرف خود را صریح بیان میکند. با انبوهی از دیالوگهای بیانگر و آشکارساز روبهروییم که – بهسادگی – میتوانند «شعارزده» تلقی شوند. اما برگ برنده فرمانآرا را در تازهترین فیلمش باید در حوزهی کارگردانی جُست. سبک اجرایی فرمانآرا – همچون شکل بیان دغدغههایش از طریق دیالوگها – همیشه صریح، سرراست و ساده بوده است. تعداد قابهای چشمنوازی که بتوانیم آنها را از آثار او جدا و بهطور مجزا بررسی کنیم، انگشتشمار است. اما در «حکایت دریا» اوضاع فرق میکند. بهنظر میرسد فیلمساز کهنهکار ما در اینجا بیش از همیشه به جزییات اجرایی اثرش توجه کرده است. نتیجه، فیلمی است که میتواند حسّی دوگانه در مخاطب ایجاد کند. تأکید چندینباره بر دریا در طول فیلم، نهتنها فلسفه نام فیلم را مشخص میکند، بلکه یکی از همین عناصر است که میتواند کارکردی دوگانه پیدا کند: دریا گاه آرام است و گاه خروشان؛ هم آرامشبخش است و هم میتواند فرد را به درون خود بکشد؛ تعدادی از لحظات خوش شخصیت اصلی (با بازی خودِ فرمانآرا) در کنار دریا شکل میگیرند و در اوج دلنگرانیاش میبینیم که به سمت دریا میرود. از سوی دیگر، غلبه رنگ آبی در اکثر صحنههای فیلم، هم میتواند حسی از آرامش ایجاد کند و هم نشاندهنده رخوت و رکود باشد. همچنین ترکیب حسابشده کمپوزیسیون افقی و عمودی، هم پایداری و استواری را بهتصویر میکشد و هم نشاندهنده محصورشدگی شخصیتها (و همچنین جداییِ آنها از یکدیگر) است.
بهخاطر رعایت همین جزییات است که در طول تماشای «حکایت دریا» به یک اندازه احساس میکنیم که شاهد دنیایی عینی و جهان ذهنی شخصیت اصلی هستیم؛ دنیایی که هم رؤیایی بهنظر میرسد و هم یادآور کابوسهایی که شخصیت اصلی را – آنطور که شخصیت دکتر (با بازی علی مصفا) در ابتدای فیلم میگوید – تا مرز اسکیزوفرنی پیش برده است.
فیلم به عباس کیارستمی تقدیم شده است و نام کیارستمی در میانههای فیلم بهعنوان یکی از نوابغی که فرهنگ ایران در ربع قرن اخیر از دست داده ذکر میشود. اما فیلم، با توجه به ویژگیهای ذکرشده، نه ادای دینی به سینمای کیارستمی، که یک فیلمِ دیگر از بهمن فرمانآراست؛ همین کافی است تا «حکایت دریا» را به یکی از معدود فیلمهای متفاوت سینمای ایران تبدیل کند.
اکران آنلاین فیلم «حکایت دریا» جدیدترین ساخته بهمن فرمانآرا آغاز شده و این فیلم که علاوه بر او بازیگرانی چون صابر ابر، فاطمه معتمدآریا، لیلا حاتمی، علی مصفا، علی نصیریان، پانتهآ پناهیها و… در آن ایفای نقش کردهاند، هماکنون در سینمای آنلاین فیلیمو قابل تماشاست.