از دوران فیلمفارسی تا همین امروز، سهم عمدهای از موفقیت فیلمها مدیون حضور بازیگرها بوده است. نه الزاما حضور تک و انفرادی یک ستاره، چراکه معمولا موفقیت اثر با ترکیب بازیگران تعریف میشود؛ ترکیبهایی که در صورت مواجهشدن با اقبال تماشاگران، در آثار دیگر هم فرصت حضور دوباره خواهند داشت. در کمدی نیز زوجها و ترکیبهای بازیگرها مهم و تعیینکننده است و این موضوع فقط به سینمای ایران محدود نمیشود. به همین دلیل، در فیلیمو شات به سراغ یکی از ترکیبهای موفق بازیگری در سالهای اخیر سینمای ایران رفتهایم که چند اثر موفق در کارنامه دارند: امیر جعفری و جواد عزتی.
شاید همکاریهای موفق آنها در سینما به دو یا سه فیلم محدود شود، که عدد کمی هم نیست، اما این همکاری سابقهای نزدیک به دو دهه دارد. میشود گفت که خاستگاه تئاتر و تسلط آنها در بداههپردازی باعث شده که هر دویشان در ترکیبهای بازیگری بهعنوان پارتنرهای جذاب شناخته شوند و البته بتوانند تعادل میان بداهه و درک نقش را حفظ کنند. وقتی هم که در کنار یکدیگر قرار میگیرند، حاصل کار چشمگیرتر میشود. در ادامه، سابقه همکاریهای این دو بازیگر را در آثار تلویزیونی و سینمایی بررسی میکنیم و همچنین میبینیم که آنها چه مسیری را تا به امروز پشت سر گذاشتهاند.
«کمربندها را ببندیم» محصول ۱۳۸۳
موفقیت فراتر از انتظار «بدون شرح» باعث شد که مهدی مظلومی همان الگوی برگرفته از سیتکامها و مبتنی بر روابط میان همکاران در فضای شغلی را ادامه دهد. تجربه دوم، «بانکیها» بود؛ ناموفق و نادیده. چندی بعد به سراغ ایده کمدی موقعیت در یک فرودگاه خصوصی رفت، با حضور دوباره زوج اصلی «بدون شرح» یعنی فتحعلی اویسی و امیر جعفری تازه کشفشده و اضافه شدن پیمان قاسمخانی در مقام نویسنده بعد از «پاورچین». مشخصا حاصل همکاری قاسمخانی و تیم نویسندگانش با مظلومی از شکل نگرفتن زبان مشترک میان آنها خبر میداد؛ اما بحث اصلی، درباره امیر جعفری و جواد عزتی است و نباید از آنها دور شویم. جعفری که از صحنه تئاتر به تلویزیون آمده بود، جنس بازیاش (با وجود خامی و گاه تاکیدهای بیشازحد)، بهاندازهای متفاوت بود که خیلی زود به چشم بیاید. جعفری در «کمربندها…» هم در اصل مسیر «بدون شرح» را ادامه میداد، درحالیکه شخصیتش خردهشیشه و همزمان بلاهت بیشتری داشت و سعی میکرد با بداهه و پاسکاری با همبازیها جنبهای خودآگاهانه به حضورش جلوی دوربین بدهد.
جواد عزتی هم بعد از حضور در چند مجموعه کوتاه کمدی، این بار بهعنوان بازیگر ثابت در پربینندهترین سریال کمدی آن زمان فرصت حضور پیدا کرده بود؛ هرچند که شخصیت او، یعنی کمکخلبان شاغل در فرودگاه، بهندرت در خطوط داستانی اصلی نقش پیدا میکرد یا به محور شوخیها تبدیل میشد. درمجموع، «کمربندها را ببندیم» سریال چندان موفقی از کار درنیامد و نکات بهیادماندنی آن محصول ایدههای فیلمنامه و تلاش بازیگران برای بهدست گرفتن صحنه بر اساس نمک و استعداد ذاتی خودشان بود؛ امری که هم جعفری و هم عزتی در آن موفق نشان میدادند.
«من یک مستاجرم» محصول ۱۳۸۳
آخرین تجربه تلویزیونی پریسا بختآور که یکی از سریالسازهای موفق دهه هفتاد بود؛ یک کمدی خوشساخت. جالب است که تقریبا همزمان با «کمربندها را ببندیم» پخش میشد و چند بازیگر مشترک هم داشتند اما لحن و جنس شوخیهای دو سریال هیچ ربطی به هم نداشت. امیر جعفری بهعنوان ستاره نوظهور سریالهای کمدی روی بورس بود و اینجا نقشی نسبتا متفاوت از کارهای قبلیاش را ایفا میکرد؛ کمی بدجنستر و زبلتر از کاراکترهایی که قبلا از او دیده بودیم و تقریبا الگویی که بعدا بیشتر از او دیدیم.
بار اصلی سریال بر دوش جعفری، سعید آقاخانی و ریما رامینفر و بدهوبستانهای میان آنها بود و قدرت کمدی سریال از تعامل و شیمی موفق در ترکیب بازیگران میآمد. جواد عزتی فقط در یک اپیزود بهعنوان بازیگر مهمان در نقش پیک موتوری متعجبی حضور داشت که در همان چند دقیقه، صحنههای حضورش به جذابترین لحظات سریال تبدیل میشد و بینندهها این بازیگر بامزه و تازهوارد را به خاطر میسپردند.
«چاردیواری» محصول ۱۳۸۸
امروز، بیشتر از این سریال بهعنوان اثری یاد میشود که همکاری محسن تنابنده و سیروس مقدم در آن و جواب دادن فرمولهایش در متن و اجرا یک سال بعد به تجربه کاملتر «پایتخت» منجر شده. جدای از این، آخرین همکاری تلویزیونی جعفری و عزتی است که این بار در مقایسه با کارهای قبلی، صحنههای مشترک میان آنها بیشتر هم بود. جعفری طی این مدت با حضور در نقشهای جدی و فیلمهای سینمایی اعتبار خودش را بالا برده و عزتی به واسطه حضور در کمدیهای مهران مدیری معروف شده بود.
در «چاردیواری»، جعفری ستاره اصلی بود و عزتی مکمل و گرچه نقش دو برادر را بازی میکردند، نمیشد آنها را زوج کمدی در نظر گرفت. قصه و روایت طوری بود که در یکطرف قصه جعفری و سعید آقاخانی بهعنوان زوج حضور داشتند و در طرف دیگر آتیلا پسیانی و عزتی. جعفری، اینجا تقریبا نمونه کاملتری از نقشهای کمدی قبلیاش را بازی میکرد: شخصیت عاقل، رند و حقبهجانبی که گرفتار هچل شده و اوضاع مدام برایش بدتر میشود. عزتی هم در مقایسه با تیپسازیهای قبلیاش حضور کنترلشدهای دارد و وظیفهاش بیشتر پاسکاری با پسیانی و کامل کردن شوخیهای او با نشان دادن واکنش است. یک سال بعد، جعفری با حضور در سریال درام «زیر هشت» و عزتی با نقشآفرینی در «قهوه تلخ»، بهترین تجربیات تلویزیونی خود را پشت سر گذاشتند و بعد از آن دیگر بیشتر وقت خود را برای حضور در سینما صرف کردند.
«زاپاس» محصول ۱۳۹۴
برزو نیکنژاد در دومین تجربه سینماییاش سعی کرد به کمدیهای تلویزیونیاش نزدیکتر شود و برای نقشهای اصلی فیلم به سراغ امیر جعفری و جواد عزتی رفت. در این فاصله، جعفری نامزدی برای جایزه سیمرغ بلورین را در جشنواره فجر تجربه کرده بود و عزتی با موفقیت غیرمنتظره «در مدت معلوم»، نشان داد که میتواند فراتر از نقش مکمل هم بار گیشه را به دوش بکشد. «زاپاس» در اصل یک کمدی-رمانتیک روستایی است که قصهاش را پیرامون روابط میان شخصیتها و ماجرای تیم فوتبال یک شهر کوچک پیش میبرد.
جعفری و عزتی نقش مقابل یکدیگر را ایفا میکنند و جنس کمدی فیلم طوری نیست که بازیگرها به سمت تیپسازی یا بداههپردازی بروند و خط داستانی فدای خلق شوخی و لحظات کمیک نمیشود، اما گرمی و نمک موقعیتهای مختلف فیلم، مدیون حضور آنهاست. هر دو بازیگر در مقطع مهمی از مسیر حرفهای خود قرار داشتند و نمیخواستند که حضورشان در سینما را به کمدی محدود کنند. عزتی در آن سال نشان داد که دوران بازی کردن نقشهای کوتاه و کوچک برایش گذشته و زمان آن است که گامهای بزرگتری بردارد.
«اکسیدان» محصول ۱۳۹۶
موفقیت فیلم، یک زوج کمدی تازه را به سینمای ایران معرفی کرد. در شرایطی که هر دو نفر بیشتر بهعنوان مکمل ستارههای دیگر در گیشه قابلاعتماد بودند، ترکیب آنها در عمل جواب داد و شاید حتی بهتر از همکاریهای آنها با دیگر بازیگران به نظر میرسید. عزتی که پیشتر در «فرشتهها با هم میآیند» سابقه همکاری با حامد محمدی را داشت، در تولید بیسروصدای یک کمدی پرسروصدا جلوی دوربین رفت؛ در حالی که بعد از سالها همکاری با جعفری، اینبار قرار بود که در قالب یک تیم دونفره در اکثر لحظات فیلم حاضر شوند و اگر ترکیب آنها جواب نمیداد، حاصل کار میتوانست شکستی تمامعیار باشد.
در «اکسیدان»، عزتی چندان از تصویری که تماشاگر از او در خاطر داشت دور نمیشود؛ یک آدم بیچاره که در موقعیتهای ناجور گیر میافتد و مجبور میشود به بازیهای مختلف تن بدهد. در مقابل عزتی، که قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف به او اجازه میدهد تا با این عدم تجانس فرصت شوخی داشته باشد، جعفری زبل و بدجنستر است و شمهای از رندی و دغلکاری را به نقشش اضافه کرده که بیشتر در نقشهای جدی و تیرهاش دیده شده. قصه هرچه جلوتر میرود و موقعیتها در یکسوم پایانی جفنگتر میشود، بازیگرها هم فرصت بیشتری برای نمایش استعداد خود در کمدی پیدا میکنند.
«چهار انگشت» محصول ۱۳۹۸
به ترکیب تیم برنده دست نمیزنند؛ نهفقط در فوتبال، حتی در سینما! حامد محمدی یکبار دیگر روی سوژهای دست گذاشت که باز هم بتواند در عین شوخی کردن با تابوهای اجتماعی و نزدیک شدن به خط قرمزها، روی جنبههای معنوی و اهمیت و تاثیر ایمان واقعی فراتر از ریاکاریهای روزمره مکث کند. ترکیب عزتی و جعفری این بار در لوکیشن آسیای شرقی قرار گرفت و موقعیتهای بیشتری هم برای شوخی داشتند، اما نکته جالب این بود که جای دو بازیگر در قصه نسبت به فیلم قبلی عوض شده. جعفری بهعنوان یک آدم بهظاهر مومن و متقی دچار دردسر میشود و عزتی در عین بیخیالی آدمزرنگه قصه است. جعفری قبلا چندین بار نقش شخصیتهای ریاکار و فرصتطلب را بازی کرده بود اما عزتی این جنبه خونسردی و شیادانه را بیشتر در قالب نقشهای جدی خود به نمایش گذاشته است.
با وجود این تغییر موقعیت، ترکیب جواد عزتی و امیر جعفری دوباره جواب میدهد و در اکثر لحظات حتی نمیتوانید تشخیص بدهید که چه کسی یک است و چه کسی دو؛ چیزی که میتوان از آن بهعنوان ویژگی اصلی هر زوج کمدی موفق در سینما نام برد.