نقد فیلم خروج ساخته ابراهیم حاتمی کیا

آیا اعتراض وارد است؟!

تقریبا بیست‌وپنج سال پیش بود که ابراهیم حاتمی‌کیا، استعداد نوظهور جریان سینمای انقلابی، «آژانس شیشه‌ای» را ساخت؛ درباره‌ کهنه‌سربازی که دوباره اسلحه به دست می‌گرفت تا به مردم ثابت کند چه حقی از او و همرزمانش ضایع شده است. حاتمی‌کیا امسال با بیستمین فیلمش به جشنواره فجر آمد، با «خروج»؛ پیرمرد کشاورزی که زمینش بر اثر اشتباه عواملِ دولت نابود شده، سوار بر تراکتور به تهران می‌آید تا اعتراضش را به گوش رییس‌جمهور برساند. در طول بیش از این دو دهه، آیا چیزی تغییر کرده؟ حاتمی‌کیا یا جامعه؟ برای یافتن جواب باید به خود فیلم مراجعه کنیم، فیلمی که هفته آینده برای اولین بار در ایران به‌جای نمایش عمومی، سینمای آنلاین را تجربه خواهد کرد.

ابراهیم حاتمی کیا؛ مرور کارنامه و تعداد تماشاچیان

اکران آنلاین فیلم فرصت را برای بحث بیشتر درباره‌ی یکی از آثار جنجالی سی‌و‌هشتمین جشنواره‌ فیلم فجر و آخرین ساخته‌ی یکی از سینماگران مهم بعد از انقلاب فراهم می‌کند. برای بررسی بیشتر درباره‌ تم اعتراض در متن و فرامتن و اهمیت تماشای فیلم «خروج» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا در وضعیت کنونی، با فیلیمو شات همراه باشید.

آخرین ساخته‌ حاتمی‌کیا طبق معمول نمایش پرحاشیه‌ای در جشنواره داشت و واکنش‌های منتقدان به فیلم هم ضدونقیض بود؛ البته به‌مراتب بیشتر از اختلاف‌نظرهای همیشگی درباره‌ این فیلمساز جنجالی. فراتر از کیفیت و ساخت، بخش عمده‌ای از واکنش‌ها به درونمایه و فرامتن فیلم برمی‌گردد که این بار، اعتراض است. کمتر کسی حاتمی‌کیا را به‌عنوان یک فیلمساز معترض می‌شناسد، مخصوصا با توجه به موضع‌گیری‌های رسانه‌ای‌اش در سال‌های اخیر؛ گرچه احتمالا بیشتر از اکثر هم‌نسلان خودش درباره‌ شخصیت‌هایی معترض فیلم ساخته است؛ انسان‌هایی ناراحت که به دنبال راه و کنشی می‌گردند برای بیان اعتراض خود به وضع موجود، بدون آن که از دایره حاکمیت خارج شوند. شخصیت‌های حاتمی‌کیا معمولا کسانی هستند که موجودیت آن‌ها در نسبت با انقلاب و جنگ و تاثیر متقابل این رویدادها بر زندگی فردی آن‌ها تعریف می‌شود. قصه، این بار درباره‌ کسی است که تا آخرین لحظه پای اعتراضش می‌ایستد، حتی اگر به قیمت “خروج“ش باشد.

این که فیلم از الگوهای وسترن و روایت جاده‌ای استفاده می‌کند، اشارات پیدا و پنهانی به وضع موجود دارد؛ لحن قصه در جاهایی، از کنترل خارج می‌شود و ترکیب بازیگران در مورد شخصیت‌های مکمل با هم جور درنمی‌آید. این‌ها نکاتی است که موافقان و مخالفان فیلم در طول جشنواره بارها درباره‌اش نوشته و گفته‌اند، دست گذاشتن روی آن هم کار سختی نیست. برای این که بحث را ببریم به سمت درونمایه و نسبتی که فیلم با جامعه‌ امروز ایران برقرار می‌کند، لازم است که دقیق شویم به کارنامه حاتمی‌کیا و آنچه که در طول سالیان و ساخت بیست فیلم فراتر از هیاهوهای رسانه‌ای به او هویت بخشیده است.

حاتمی‌کیا در دهه‌ شصت به‌عنوان یک فیلمساز باذوق کشف می‌شود؛ جوانی که می‌تواند الگویی باشد برای سینماگران انقلابی. فیلم به فیلم، در بیان موضوعات مهم و حرف‌های بزرگتر جسارت پیدا می‌کند. بعد از تجربیاتی که او را به‌عنوان یک فیلمساز در سینمای ایران تثبیت کردند، می‌رسد به «آژانس شیشه‌ای»؛ فیلم از این نظر در سینمای محافظه‌کار ایران کم‌سابقه است که اجازه می‌دهد تا سرکشی و اراده فردی یک نفر به موضوعی در سطح امنیت ملی تبدیل شود. در شرایطی که همیشه گفته‌اند تولید فیلم با حساسیت و اما و اگرهای زیادی همراه بود، «آژانس شیشه‌ای» در جشنواره فجر استقبالی تاریخ‌ساز را به دنبال داشت و خیلی زود، جایگاه یک دستاورد سینمایی موردپذیرش و تحسین را پیدا کرد. مسئولانی هم که ابتدا موافق ساخت فیلم نبودند، احتمالا این نگرانی را داشتند که ماجرای گروگان‌گیری یک رزمنده سابق در آژانس مسافرتی، خط قرمزهای زیادی را زیر پا بگذارد. در عمل این اتفاق نمی‌افتد. چرا؟ برمی‌گردد به جهان‌بینی و موضع مولف اثر.

خیلی‌ها در سینما و حتی عالم ادبیات به این فرضیه باور دارند که فیلمسازها معمولا در آثار خود دارند یک قصه و یک ایده را به شکل‌ها و زبان‌های مختلف تعریف می‌کنند یا حداقل در ناخودآگاه فیلمساز، یک خط داستانی و الگوی مشخص جا افتاده است. اگر بخواهیم صحت این فرضیه را با حاتمی‌کیا امتحان و آثار سینمایی‌اش را در چند خط ساده کنیم، معمولا با داستان مردی مواجهیم که زندگی‌اش را پای حفظ یک آرمان گذاشته و انگار در ازای این ایثار، (از نظر خودش) از سوی جامعه‌ اطرافش هیچ‌وقت به درستی درک نشده است. پس این بی‌تفاوتی بیرونی به یک خشم درونی و کنش‌های غیرقابل پیش‌بینی منجر می‌شود که هزینه‌ دارد. بیشترین هزینه را هم خود فرد عاصی پرداخت می‌کند و گاه به شکل‌های مختلفی از انتحار هم می‌رسد. بعضی وقت‌ها هم این مطالبه از سوی فرد حق به‌جانب به جایی می‌رسد که به جز خودش برای بقیه (از جمله مخاطب) قابل درک نیست. (داریم درباره‌ ایده و خطی صحبت می‌کنیم که در اکثر آثار حاتمی‌کیا قابل رویت است، نه الزاما همه‌اش‌‌) بر همین اساس، طرف حساب حاج کاظم (پرویز پرستویی) در «آژانس شیشه‌ای» مردمی هستند که امثال او و عباس (حبیب رضایی) را فراموش کرده‌اند؛ حاج کاظم با شاهدانی که برای خودش جمع کرده، می‌خواهد حقی را طلب کند به ازای خون و ایمانی که داده و و انتظار دارد که صاحبان قدرت صدایش را بشنوند. در «خروج»، خواسته یا ناخواسته قضیه فرق می‌کند. این بار با پیرمرد -و همراهانی- مواجهیم که طرف صحبتش صاحبان قدرت‌‌اند؛ کسانی که حقوقش را زیر پا گذاشته و نادیده‌اش گرفته‌اند. پس می‌خواهد صدایش از سوی مردم شنیده شود. انگیزه‌ای ندارد جز این که سفرش را به آخر برساند و راهش را به محل کار رییس‌جمهور باز کند؛ کسی که در فیلم با ‌عنوان “رییس مردم” و “رییس همه” از او یاد می‌شود.

مسیری که شخصیت‌های فیلم انتخاب می‌کنند، ذاتا یک حرکت نمادین دهقانی است که بیشتر مناسبات اجتماعی و سیاسی قرن گذشته را به یاد می‌آورد. برای همین، حاتمی‌کیا آگاهانه و با الگوبرداری از وسترن‌های دوران طلایی هالیوود لحنی سرخوشانه به این مسیر و شخصیت‌ها داده تا از اثر نامتناجس بودن چنین تصمیم دراماتیکی بکاهد و بتواند از جنبه‌ نمادین آن استفاده کند. جدای از این، زمان زیادی صرف می‌شود تا تمام شخصیت‌ها واجد اهلیت باشند و انگیزه‌های آن‌ها برحق و موجه جلوه کند؛ کشاورزانی که به سمت تهران راهی می‌شوند همه جان، مال و فرزندان خود را برای خدمت به میهن از دست داده‌اند و هیچ نیت شرورانه‌ای ندارند، الان هم چیز دیگری برایشان باقی نمانده که بخواهند از دست بدهند. طبق معمول، شخصیت‌های حاتمی‌کیا به‌جای روابط علت و معلولی بیشتر از احساسات درونی و کاریزمای بازیگران برای توجیه تصمیمات خود تغذیه می‌کنند که این بار هم حضور شمایل‌وار فرامرز قریبیان به فیلم کمک کرده است. تمام این مقدمه‌چینی‌ها در پرده‌ اول و لحن مهربان و ماجراجویانه‌ پرده‌ دوم برای این است که از ایده‌ اصلی تا پرده‌ سوم و نزدیک شدن ماجرا به واقعیت کنونی حفاظت شود. حاتمی‌کیا تلاش خود را می‌کند تا مسیر قصه را طوری پیش ببرد که به پایان کنونی برسد و به مسالمت‌آمیزترین شکل ممکن توضیح بدهد که چرا امروز جمعیت خاموش همچون شخصیت اصلی در آستانه “خروج” قرار دارند و زمینه‌ی یک اقدام رادیکال و ظاهرا خارج از هنجار را در قالب حرکتی نه از سر عناد شرح دهد. در این راه موفق است و فرم و روایت فیلم به تبلور ایده منجر می‌شود؟ باید منتظر اکران آنلاین فیلم و واکنش مردم باشیم.

مهم‌ترین نکته‌ای که باعث شده تا فراتر از خوب یا بد بودن، «خروج» با ساخته‌های اخیر حاتمی‌کیا تفاوت داشته باشد، همین تغییر نسبت میان فرد معترض با جامعه‌ پیرامون و پی بردن به موقعیتی بغرنج در زمانه و تلاش برای توصیف آن است؛ حتی اگر به نیت هشدار و بازدارندگی یا شاید اختلافات بین جناحی باشد. «خروج» درباره‌ صدای اعتراض و خشمی است که شنیده نشده اما به‌جای انفعال روزبه‌روز بر شدت آن افزوده می‌شود و البته دعوت به شنیدن این صدا. در شرایط کنونی کشور، آخرین فیلم حاتمی‌کیا می‌توانند کارکردی داشته باشد برای ایجاد بحث‌ها و گفتگوهای بیشتر و شنیدن نظرات متفاوت؛ به‌ویژه که نباید فراموش کرد همیشه یک راوی و کارگردان در صحنه حضور ندارد که با دست بردن در سیر وقایع بتواند به ذات کور و خشمگینانه‌ اعتراض جنبه‌ای معقول و منطقی بدهد. در ضمن، مانند آنچه که در صحنه‌ آغازین فیلم می‌بینیم، شورآبه‌های روانه‌شده به سمت مزارع مردم هم دیگر دارد به سیل تبدیل می‌شود.

فیلم سینمایی «خروج» از هفته آینده برای اولین بار در ایران به‌صورت آنلاین اکران خواهد شد. فرامرز قریبیان، پانته‌آ پناهی‌ها، محمدرضا شریفی‌نیا، کامبیز دیرباز، جهانگیر الماسی، آتش تقی‌پور، محمد فیلی و… بازیگران فیلم سینمایی «خروج» ابراهیم حاتمی کیا هستند.

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

2 نظر
  1. سارا می‌نویسد

    نقد خوب و مفیدی بود البته از نظر نقد به محتوا

  2. Mazimian می‌نویسد

    خیلی استفاده از عناصر نمادین را در فیلم دوست داشتم مثلا ماکت تراکتوری که پوکه فشنگ ساخته شده بود
    این فیلم نه تنها در دسته سینمای دفاع مقدس حاتمی کیا قرار میگیرد بلکه در جهت اهداف آن نیز هست

fosil