ماجراجویی‌ها نو می‌شوند؛ جذاب‌تر، خونبارتر

همه چیز درباره فصل پنجم سریال فارگو

نقد و بررسی فصل قبلی Fargo هم اینجا هست

فصل پنجم سریال دیدنی و تحسین‌شده فارگو Fargo از ۲۱ نوامبر ۲۰۲۳ (سی‌ام آبان ۱۴۰۲) در اِف‌اِکس عرضه شد. این سریال درام جنایی را – که کمدی سیاه هم به شمار می‌رود – نوآ هاولی خلق کرده است. ۱۰ قسمت فصل پنجم، ابتدا قرار بود در ماه سپتامبر عرضه شود اما به دلیل اعتصاب‌های کارگری در هالیوود، با تاخیری دو ماهه همراه شد.
فارگو به عنوان یک سریال جُنگی، هر فصل داستان و شخصیت‌هایی متفاوت را در بستر روایی متفاوتی به تصویر می‌کشد که البته در یک جهان مشترک می‌گذرند. ماجراهای فصل پنجم در مینِسوتا و داکوتای شمالی و پاییز سال ۲۰۱۹ روی می‌دهد. این فصل نیز مورد تحسین اغلب منتقدان قرار گرفته است و در رشته‌های بهترین سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی، بهترین بازیگر مرد اصلی (جان هم) و بهترین بازیگر زن اصلی (جونو تمپل) در یک سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی نامزد دریافت جوایز گلدن گلوب ۲۰۲۴ شده است.

فهرست بهترین سریال های جنایی که باید دید

خلاصه داستان فصل پنجم سریال فارگو

همانطور که خواندید، هر فصل سریال فارگو داستان مستقلی دارد و این قصه فصل ۵ آن است؛ سال ۲۰۱۹ در شهر اسکندیا، زن خانه‌داری به نام دورثی/دات لیان توسط پلیسی به نام ایندیرا اومستِد دستگیر می‌شود چون در جریان شلوغی مدرسه دخترش اسکاتی، به اشتباه مامور پلیسی را با شوکر هدف قرار می‌دهد. وقتی شوهرش وِین باعث آزادی او می‌شود، دورثی پس از یک درگیری طولانی، توسط دو تبهکار به نام‌های اُل مانچ و دانلد آیرلند ربوده می‌شود.

لورین، مادر پولدار وین که موسسه مالی خودش را دارد، با پرداخت هر گونه باج احتمالی موافقت می‌کند. آدم‌رباها در جریان انتقال دورثی در ایالت داکوتای شمالی مورد ظن پلیس قرار می‌گیرند. دورثی فرار می‌کند و مانچ یک مامور پلیس را می‌کشد. دورثی در فروشگاهی مخفی می‌شود اما آدم‌رباها او را پیدا می‌کنند. در نهایت ایرلند کشته و مانچ مجروح می‌شود. دورثی به خانه برمی‌گردد و با وجود تمام شواهد ادعا می‌کند که ربوده نشده بود.

دانلود و تماشای سریال فارگو

عوامل و بازیگران سریال فارگو

خالق: نوآ هاولی، کارگردانان: نوآ هاولی، دانلد مورفی، دانا گونسالس و… فیلمنامه‌نویسان: نوآ هاولی و… مدیران فیلمبرداری: دانا گونسالس، کریگ وروبلِسکی و… تدوینگران: ریجس کیمبل، اسکیپ مک‌دانلد و… آهنگساز: جف روسو، بازیگران: جونو تمپل (دورثی لیان ملقب به دات / نِیدین تیلمن)، جان هم (روی تیلمن)، جنیفر جیسن لی (لورین لیان)، دیوید ریسدال (وِین لیان)، جو کیری (گِیتِر تیلمن) و…

 

تولید سریال فارگو از کجا شروع شد؟

نوآ هاولی خالق سریال، در روزی که قسمت پایانی فصل چهارم به نمایش درآمد با این سوال روبه‌رو شد که «فصل پنجمی در کار خواهد بود؟» که چنین پاسخ داد: «خطر همیشگی این است که شما کمی بیش از حد، کار موفق‌تان را ادامه بدهید. از این رو هر بار که می‌خواهم به ساختن فصل تازه‌ای بر این سریال فکر کنم اول باید بخش اعظمی از ادامه داستان را در ذهنم بچینم و واقعا از این موضوع مطمئن شوم که ارزش اضافه شدن به ۴۱ ساعتی را داشته باشد که تا امروز کار کرده‌ایم. نمی‌خواهم فصل دیگری را کار کنم مگر این‌که با خودم به این نتیجه برسم که باید آن را بسازیم چون می‌تواند بهترین فصل این سریال باشد.» کمپانی اف‌اکس در ماه فوریه ۲۰۲۲ بود که تولید فصل پنجم را به صورت رسمی اعلام کرد و هاولی هم توضیح داد که این فصل احتمالا از نظر لحن، بیش‌تر کمدی خواهد بود و «همیشه توازنی میان دراماتیک بودن یا کمدی بودن مطرح خواهد بود و در پایان کار، فصل پنجم بیش‌تر کمدی خواهد بود. واقعا شیفته انجام چنین کاری هستم.»

فصل پنجم سریال فارگو

نقد و بررسی منتقدان درباره فصل پنجم سریال فارگو

یواس‌اِی تودی | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰

کلی لالِر | سوای بازی‌های فوق‌العاده، این فصل از «فارگو» را خیلی ساده می‌توان خیره‌کننده توصیف کرد.

شیکاگو سان-تایمز | امتیاز ۸۸ از ۱۰۰

ریچارد روپر | لحظه‌هایی در فصل پنجم «فارگو» هست که به نظر می‌رسد سازندگان سریال بیش از اندازه تلاش می‌کنند تا توامان عجیب و عالی باشند؛ اما در نهایت مشکلی وجود ندارد چون این امر یک جاه‌طلبی خوب به شمار می‌رود. علاوه بر این، لحظه‌هایی هستند که نمونه‌ای تمام‌عیار برای جنون و حماقت به حساب می‌آیند.

ایندی‌وایر | امتیاز ۸۳ از ۱۰۰

بن تراورس | فصل پنجم «فارگو» متمرکزتر از فصل‌های اخیر این سریال دیدنی است؛ سریالی که این بار نه‌فقط یک تریلر و کمدی سیاه جانانه است بلکه داستانی برازنده درباره خطرهای جدا کردن خود از دنیا را هم روایت می‌کند.

نقد سیامک رحمانی بر فصل ۵ سریال فارگو

تایم | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰

جودی برمن | این فصل با ساندترکی جنون‌آمیز و شگفت‌انگیز (طرفداران «کابوس پیش از کریسمس» / Nightmare Before Christmas خودشان را برای ادای دین‌های پرشمار لذت‌بخش آماده کنند) و فیلمبرداری باشکوهش، و البته ترکیب بازیگرانی که با زیرکی انتخاب شده‌اند، تماشای «فارگو» را دوباره لذت‌بخش کرده است.

تلگراف | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰

آنیتا سینگ | فصل پنجم با قسمت خیلی خوبی شروع می‌شود که یک پیرنگ تروتمیز، شخصیت‌های سرگرم‌کننده و ترکیبی از کمدی و تعلیق دارد؛ اما زمانی که حضور شخصیت جان هم در روایت پررنگ‌تر می‌شود، سریال غیریکدست می‌شود. با وجود این، «فارگو» با این فصل دوباره روی فرم است.

اسلش‌فیلم | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰

جاش اسپیگِل | اگر نوآ هاولی می‌توانست از سر راه خودش کنار برود و از تمام ارتباط‌های آشکار به «فارگو» و «جایی برای پیرمردها نیست» (No Country for Old Men) اجتناب کند، احتمالا آن وقت می‌توانست یک سریال درخشان بسازد. به هر حال، می‌توان گفت که او این بار فصلی قانع‌کننده را سروشکل داده است.

ورایتی | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰

الیسن هرمن | چند قسمت اول این فصل، یک بازی موش و گربه جذاب را به نمایش می‌گذارند و پتانسیل تغییر نقش شخصیت‌ها هم به‌شدت مقدمه‌چینی می‌شود؛ اما این روند زمانی دچار مشکل می‌شود که هاولی (خالق سریال) می‌خواهد چند ساعت این تنش را حفظ کند؛ و سریال هرچه بیشتر می‌کوشد شخصیت‌های روی و دات را در قالب کهن‌الگوی مرد سلطه‌جو و قربانی‌اش به بازی بگیرد کم‌تر نتیجه می‌گیرد.

فصل پنجم سریال فارگو

امتیاز سایت های سینمایی به سریال فارگو ۵

پس از مرور امتیاز کاربران سایت «آی‌ام‌دی‌بی» و دو سایت مطرح جمع‌آوری آرای منتقدان در آمریکای شمالی، می‌توانید بخشی از نظرهای هفت منتقد شناخته‌شده را هم مطالعه کنید:

ردیف نام سایت امتیازدهنده‌ها امتیاز میانگین تعداد آراء
۱ IMDb کاربران ۸.۹ از ۱۰ ۳۹۸ هزار کاربر
۲ متاکریتیک منتقدان برتر ۸۰ از ۱۰۰ بر اساس ۳۴ نقد
۳ راتن تومیتوز عموم منتقدان ۸.۵ از ۱۰ بر اساس ۴۸ نقد

 

حرف‌های خالق سریال فارگو

نوآ هاولی: خوش شانس بوده‌ام

درباره انتخاب بازیگران فصل پنجم: هرگز شخصیتی را بر اساس بازیگر خاصی نمی‌نویسم. این کار باعث می‌شود شخصیت‌ها خاص نشوند… فرایند نوشتن یک شخصیت و سپس انتخاب بازیگر و ساختن شخصیت در جهان داستانی اثر، برای من کاملا جدا از هم معنا می‌شود. اصلا لذت‌بخش است که شخصیت‌هایی را روی کاغذ خلق کنید و سپس به این موضوع فکر کنید که چه بازیگرانی می‌توانند به آن‌ها جان ببخشند. من خیلی خوش شانس بوده‌ام که چنین ترکیب بازیگران پرستاره‌ای را برای ساخت «فارگو» به دست آوردم و این قدرت هم حاصل شد که برخی را دوباره نیز به کار بگیرم. به نظرم بازیگران متوجه این موضوع هستند که اگر بیایند و نقشی در این سریال بازی کنند، انگار به پانتئونی از بهترین بازیگران این روزگار ملحق می‌شوند. من تماس‌های زیادی دارم. جنیفر جیسن لی نامه دوست‌داشتنی‌ای درباره «فارگو» برای من نوشت. البته خودم نیز همیشه بازیگران را زیر نظر دارم و کلی سریال بین‌المللی را تماشا می‌کنم؛ و زمانی که بازیگری واقعا نظرم را جلب کند در فهرستم قرار می‌گیرد.

درباره چگونگی شکل‌گیری سرنوشت شخصیت‌ها: پایان است که به داستان معنی می‌دهد. باید بدانید که چه داستانی را روایت می‌کنید. به‌طور طبیعی پایان فصل پنجم را لو نمی‌دهم اما می‌توانم با توجه به فصل‌های قبل درباره‌اش صحبت کنم. من همیشه «فارگو» را به عنوان داستانی تراژیک با پایانی شاد توصیف می‌کنم؛ اما اولین موضوعی که باید درباره‌اش تصمیم بگیرم این است که تراژدی نصیب کدام شخصیت می‌شود و شادی از آنِ چه کسی خواهد شد. در بحث اخلاقی «فارگو»، هر فصل معمولا شخصیتی دارد که می‌گوید قربانی است اما در واقعیت بیش‌ترین خسارت را باعث می‌شود. این شخصیت‌ها لزوما پایان شاد نصیب‌شان نمی‌شود. قواعدی هست؛ مثلا هر کسی که قلب پاکی دارد لزوما جان سالم به‌در نمی‌برد.

درباره احتمال ساخت فصل‌های بعدی: هنوز از ساخت سریالی که اسمش را «فارگو» گذاشته‌ایم خسته نشده‌ام. از آن داستان‌هایی است که در آن، واقعیت از داستان عجیب‌تر است.

بهترین فیلم ها با موضوع تبعیض نژادی

نقد و بررسی فصل چهارم سریال فارگو

نیکو خردمند | در سه فصل پیشین مجموعۀ تلویزیونی فارگو، ماجرا از این قرار بود که همۀ شخصیت‌ها، از بهترین تا بد‌ذات‌ترینشان، به‌علاوۀ قصه‌‌هایی که ظاهراً هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشتند، در نبردی محتوم میان خیر و شر، رو‌به‌روی هم قرار می‌گرفتند و به جمع‌بندی نهایی می‌رسیدند. در این فصل‌ها، به‌طور کلی، همواره یک یا دو شخصیتِ داستان نمایندۀ جنبۀ خیر بوده‌اند که از آن جمله می‌توان به شخصیت مالی سولورسون با بازی الیسن تولمن در فصل اول مجموعه اشاره کرد. در فصل دوم، پدر مالی یعنی لو سولورسون با بازی پاتریک ویلسون و در فصل سوم، گلوریا برگل با بازی کری کون شخصیت مثبت داستان به شمار می‌آمدند.

سریال فارگو

در سوی دیگر، همواره شخصیتی وجود داشته است که منشأ تجاوز، ویرانی و شیطان‌صفتی ‌باشد. در فصل‌های پیشین مجموعه، در این رابطه، می‌توان به بیلی باب تورنتون در نقش لورن مالوو و دیوید تیولیس در نقش وی .ام . وارگا اشاره کرد که شدت شرارت و شیطان‌صفتی آن‌ها فراموش‌نشدنی است. شخصیت‌های بسیار دیگری نیز هستند که در میانۀ این دو سر طیف قرار می‌گیرند. برخی از آن‌ها دچار وسوسه‌های شرورانه هستند و برخی آن‌قدر معصوم و پاک‌اند که حتی نمی‌توانند از خودشان در این دنیای پر از رنج و درد مراقبت کنند. بعضی دیگر هم فقط در زمان نامناسب، در مکانی اشتباه قرار گرفته‌اند و قدرت آن را ندارند که در برابر بی‌رحمی سرنوشت در شکستن قلب سرزمین مادری کاری از پیش ببرند.

در فصل چهارم سریال فارگو ، بر اساس مسائل مربوط به تبعیض نژادی، به چهارچوب‌های جدیدی توجه شده است. در این فصل از فارگو، تأثیر اصول کلی و ریشه‌ای در کشور ایالات‌متحده – که البته چندان هم متحد به نظر نمی‌رسد! – بر «رؤیای آمریکایی» به چالش کشیده می‌شود. به این ترتیب، باید اذعان داشت که در فصل چهارم، تغییراتْ ناراحت‌کننده و ناخوشایندند و اصول اولیۀ سریال در فصول قبل بازنگری شده است. در این مجموعه، می‌توان به‌وضوح و در همه‌جای داستان مشاهده کرد که چگونه طمع و تعصب، خشونت و ویرانی به بار می‌آورد. در واقع، در این فصل، یک شخصیت شرور اصلی وجود ندارد که بتوان او را سرچشمۀ همۀ بدی‌ها دانست، اما در عوض افراد زیادی هستند که در طیف منفی داستان قرار می‌گیرند. نمی‌توان آن‌ها را کاملاً شیطان‌صفت نامید، اما جنبۀ منفی و نفرت‌انگیزِ مشترکی در همۀ آن‌ها وجود دارد که هم هدف نهایی و هم موفقیت‌های اقتصادی تک‌تک آن‌ها را تیره‌و‌تار کرده است و از سوی دیگر، سایۀ سنگینی از تعصب را بر آسمان شهر کانزاس‌سیتی تحمیل نموده است.

سریال فارگو

در این میانه، تنها کورسوی امید شخصی است که حتی آن‌قدر بزرگ نشده که بتواند کار کند و قطعاً توقع جنگیدن در مبارزه‌ای چنین سخت از او کاملاً بیهوده است. او دختری ۱۶ساله به نام اتلریدا پیرل اسموتنی است که نقش او را امیری کراچفیلد ایفا می‌کند. او دختری نوجوان است که تمام زندگی‌اش به مُرده‌ها و جنازه‌ها مرتبط است. اتلریدا تلاش می‌کند همیشه کار درست را انجام دهد، حتی اگر این درستی برای او عواقبی ناخوشایند داشته باشد.

در فصل چهارم سریال فارگو ، نوآ هاولی سعی می‌کند تضاد و تعارض مورد نظرش را حتی فراتر از افراد دو طیف خیر و شر داستان به تصویر بکشد. او برای دستیابی به هدف خود، ضرب‌آهنگ مجموعه را کمی کُند کرده است و به ماجراها شاخ‌و‌برگ بیشتری افزوده است تا در مجموع، روایتی جسورانه‌تر از داستانش ارائه کند. از سوی دیگر، اجرای پُرتحرک جِسی باکلی و گلین ترمن را نمی‌توان نادیده گرفت. بازی‌های بی‌کلام و طنز سرگرم‌کنندۀ آن‌ها در تمام فصول قبلی در شکستن فضای سنگین داستان بسیار مؤثر بوده است، اما در این فصل از مجموعه بازی این دو نیز غمناک و سرد شده است. البته با در نظر گرفتن اوضاع حاکم بر جهان در سال ۲۰۲۰ شاید بتوان دلیل آن را درک کرد.

داستان فصل چهارم سریال فارگو در دهۀ ۱۹۵۰ اتفاق می‌افتد. در آن زمان، میان دو گروه تبهکار آمریکایی کم‌کم نزاع بالا می‌گیرد. یکی از طرفین دعوا، خانوادۀ جنایتکار ایتالیایی‌ است که تلاش می‌کند قلمروی خود را تا منطقۀ میدوست توسعه دهد. از سوی دیگر، گروه مافیای سیاهپوستان محلی سعی می‌کنند تا محدودۀ تحت تسلط خود را حفظ کنند. این دو گروه تنها گروه‌هایی نیستند که در نظر دارند برای انحصار معاملات غیر‌قانونی، اما پرسود این منطقه از شهر به توافق برسند. در این مجموعه، که هاولی آن را نوشته و کارگردانی کرده است، انتقالِ قدرت موضوعی اساسی است. در سال‌های ابتدایی دهۀ ۱۹۵۰، گروه سندیکای موشویتز بر سر قدرت بود، اما در سال‌های دهۀ ۱۹۲۰ مغلوب گروه میلیگان کانسرن شد که اصالتی ایرلندی داشت. در سال ۱۹۳۴، خانوادۀ فادا موفق شدند آن‌ها را تحت فشار قرار دهند، اما میلیگان با گروگان‌ گرفتن کوچک‌ترین پسر آن‌ها تلاش کرد معامله‌ای ترتیب دهد و به‌نوعی توافق صلح را برقرار کند. در شرایطی که هر‌کدام از خانواده‌های تبهکار فرزند دیگری را در اختیار داشت، به نظر عاقلانه می‌رسید که برای خیر و صلاح و سلامت اعضای خانواده‌ها، کسب‌و‌کار خانوادگی فعلاً مسکوت گذاشته شود.

سریال فارگو

اما در داستان‌های واقعی آمریکایی اوضاع به گونه‌ای دیگر است؛ صبر و تحمل از اساس وجود ندارد و و ولع سیری‌ناپذیری قدرت، هیچ‌گونه رابطۀ دوستی جوانمردانه‌ای را بر‌نمی‌تابد. پس خانوادۀ فادا خیلی زود قدرت را به دست می‌گیرد، اما گروه دیگر پس از مدتی کوتاه منابع درآمد و سود فاداها را تهدید می‌کند. لوی کنون، با بازی کریس راک، سرکردۀ گروه کنون لیمیتد است و در نهایت خود را در شرایطی می‌یابد که در برابر گروهی دیگر مشغول چانه‌زنی برای رسیدن به توافق است: فرزند در برابر فرزند! آن‌ها در تلاش‌اند تا شاید راهی بیابند و صلح و آرامش را برقرار کنند. در واقع، از اینجا داستان فصلِ چهارم سریال فارگو شروع می‌شود. کسب‌و‌کار لوی رونق می‌گیرد و تضاد منافع او با منافع خانوادۀ فادا سر‌منشأ ایجاد مشکلاتی می‌شود.

در جایی دیگر از کانزاس‌‌سیتی، دختری به نام اتلریدا اسموتنی زندگی می‌‌کند که سعی دارد هر‌طور شده مدرسه را به پایان برساند. اگرچه اینجا محلۀ دیگری از شهر است، اما خارج از حلقۀ نفوذ قدرت و کنترل مافیای تبهکاران به حساب نمی‌آید. معلمان سفیدپوست اتلریدا به هر دلیلی که بشود تصور کرد او را تنبیه می‌کنند؛ او برای سؤال‌‌کردن از معلمش یا حتی برای جواب‌های صحیح فراوانش تنبیه می‌شود. والدین او به‌سختی کار می‌کنند تا بتوانند کسب‌و‌کار خانوادگی را سرپا نگه دارند؛ به همین دلیل نمی‌توانند زمانی بیشتر از زمان تهیۀ غذای روزانه را به اتلریدا اختصاص دهند. برای صاحبان مشاغل مربوط به مردگان، افزایش تعداد اجساد آزاردهنده نیست؛ بنابراین وقتی اعضای مافیا با هم در صلح و صفا به سر می‌برند، کار خانوادۀ اسموتنی از رونق می‌افتد. از این رو، وجود همسایه‌ای در آن‌سوی خیابان که در لباس پرستاری آدم می‌کشد، ‌خود نعمتی بزرگ به حساب می‌آید!

صحنۀ آغازین فصل چهارم با حضور هنرپیشۀ محبوب جسی باکلی بسیار جالب‌توجه است. او پیش‌تر در فیلم‌های من به پایان‌دادن به اوضاع فکر می‌کنم (با عنوان اصلی I’m Thinking of English Things) و رُز وحشی (با عنوان اصلی Wild Rose) بازی کرده است و در سریال تابو (با عنوان اصلی Taboo) نیز که به تهیه‌کنندگی تام هاردی از شبکۀ FX پخش می‌شد، نقشی مشابه را بر عهده داشته است. در فصل اخیر سریال فارگو ، باکلی نقشی شبیه پرستار دیوانۀ سریال رچد (با عنوان اصلی Ratched) را بازی می‌کند. او پرستاری است که خود را از پیشگامان «اجرای مرگ ترحم‌آمیز» می‌داند؛ اما در واقع بیشتر به بخش «اجرای مرگ» این شیوه علاقه‌مند است! موشکافی بازی فوق‌العادۀ باکلی در این نقش بسیار لذت‌بخش خواهد بود، اما شاید برای طرفداران مجموعۀ تلویزیونی فارگو، جالب‌ترین نکته در‌بارۀ نقشی که باکلی بازی می‌کند لهجۀ مینه‌سوتایی او باشد که خیلی هم خوب از کار درآمده است.

سریال فارگو

اگرچه در نظر اول، داستان این پرستار بدجنس با ماجراهای اصلی سریال فارگو بی‌ارتباط به نظر می‌رسد، شواهد و قرائن و نزدیکی او به قهرمان نوجوان قصه نشان می‌دهد که در نهایت ارتباطی مناسب میان این شخصیت و مسیر اصلی داستان شکل خواهد گرفت.

سریال فارگو شروعی چندان قوی ندارد؛ اما در ۹ قسمت نمایش‌داده‌شده تا به امروز، همواره بهتر و بهتر ‌شده است. راک در مقام رئیس اصلی، مسیری تراژیک را دنبال می‌کند که بسیار آشنا و تکراری است. شوخی‌ها و طنز جاری در فیلم کمی خشک است که شاید با افزودن گاه‌به‌گاه محاورات روزمره، این بخش‌ها کمی روان‌تر از کار در‌می‌آمدند. با افزایش تنش‌ها و بالا‌رفتن سطح خشونت داستان، راک با هنرمندیِ تمام، شخصیت لوی را به فردی مهم و قدرتمند تبدیل می‌کند. جیسون شوارتزمن، در نقش بزرگ‌ترین برادر خانوادۀ‌ فادا، نقطۀ تعادل شرایط پیچیده و عجیب‌و‌غریبی است که امتیاز‌گیری‌ها، دستور دادن‌ها و مذاکرات صلح را رقم می‌زند. سالوادور اسپوزیتو نقش گوموراه را بازی می‌کند و گائتانو برونو نیز در نقش لاپورتاروسا ظاهر می‌شود. این دو نفر رفتار شیطانی رؤسای خود را در مقیاسی بسیار بزرگ‌تر و با بدجنسی بیشتر ادامه می‌دهند. تزمن معاون و دست‌راست لوی است و همان‌طور که دربارۀ بن ویشاو، صداپیشۀ شخصیت خرس پدینگتون در فیلم‌های پدینگتون (با عنوان اصلی Peddington) گفته می‌شود، او نیز در هر نقشی موفق خواهد بود. در کنار همۀ این شخصیت‌های منفی، تیموتی اولفینت یک پلیس است و البته این انتخاب خوبی به حساب می‌آید.

در کل، نمی‌توان فصل چهارم سریال فارگو را بهترین فصل این مجموعه دانست. ساختار اثر از یک اپیزود به اپیزود دیگر یکپارچه نیست و گاه متزلزل می‌شود و در مجموع، اجرای نهایی نمی‌تواند به سطحی برسد که در بازی‌های فصل قبل دیده می‌شد. با تمام این احوال، تصمیم هاولی برای توسعۀ داستانش به فراتر از از مرزهای تعریف‌شدۀ قبلی، نه‌تنها لازم بلکه بسیار انرژی‌بخش بوده و جانی تازه به مجموعه دمیده است. با نگاهی به تاریخچۀ تبعیض نژادی در ایالات‌متحدۀ آمریکا، نمی‌توان برای پرداختن به این موضوع فقط به تقابل سادۀ خیر و شر بسنده کرد. تا سال ۱۹۵۰، تقسیم‌‌بندی نژادی در آمریکا کاملاً عیان بود و همۀ افراد جامعه، در این زمینه، سهمی از تقصیر را بر گردن داشتند. بنابراین نمی‌توان فقط با انتقادات صریح و تند موضوع را حل‌شده دانست و آن را به‌ دست فراموشی سپرد؛ آیندۀ ایالات‌متحده از تمام جنبه‌ها و بالاخص به لحاظ اقتصادی، کاملاً وابسته به این مطلب است که در برابر اشتباهات جمعی جامعه، آگاهی لازم ایجاد شود و همۀ افراد بدون هیچ‌گونه تبعیضی همراه با یکدیگر به جلو حرکت کنند. به این ترتیب، ما در این دوران مسئولیت‌هایی بر عهده داریم. عبارت «سال چهار» در سریال فارگو به مسئولیتی اشاره می‌کند که بر دوش نسل‌های بعدی نهاده شده است تا اشتباهات گذشتگان خود را جبران کنند؛ اگرچه شاید این اشتباهات را در آینده اصلاً نتوان جبران‌ کرد. با وجود این، فارگو به ما یادآوری می‌کند که در تاریخ زندگی انسان، رویدادها همیشه بر همین منوال بوده است و بنابراین وظیفۀ ماست که از تلاش باز نایستیم.

آیا فارگو را دنبال می‌کنید؟ فصل محبوب شما کدام فصل است؟

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil