نسرین در تلاش است تا پسر بیمار و سرکش خود را از سقوط نجات دهد. اما سرنوشت، هر دو را به پرتگاهی می کشاند که گریزی از آن نیست ...

کشف جسد تابان در خانه مهیار، زندگی دو خانواده را به آشوب می کشد. خسرو در غم و خشم از دست دادن دخترش فرو می رود و بازگشت ناهید، مادر تابان، بر آتش این بحران می دمد. ادیب، بازپرس پرونده، با پیگیری سرنخ ها از صحنه جرم، فیلم های مداربسته و گزارش پزشکی قانونی، تلاش می کند حقیقت را روشن کند.

مهیار با وجود شواهد فراوان بر بی گناهی خود پافشاری می کند. نسرین، میان تلاش برای حمایت از پسرش و شک هایی که بر دلش افتاده سرگردان است. همزمان تحقیقات بازپرس و پیگیری های خانواده مقتول، لایه های تازه ای از حقیقت و روابط پنهان را آشکار می سازد.

خسرو در مرز انتقام و فروپاشی، از کشتن مهیار منصرف می شود؛ اما بهرام و ناهید او را وادار می کنند پرونده پزشکی مهیار را دستکاری کند؛ نتیجه این بازی شوم، کشاندن مهیار تا پای چوبه دار است. نسرین برای اثبات بی گناهی پسرش می جنگد، اما نتایج پزشکی قانونی همه چیز را علیه مهیار رقم می زند و حکم انتقال او به زندان صادر می شود. در همین حال، پیامکی مرموز از تابان پرده ای تازه از شک و راز را پیش روی همه می گشاید

مهیار در حالی وارد زندان می شود که نسرین در جستجوی حقیقت، پا به دل محله هایی می گذارد که هر لحظه ممکن است به بهای جانش تمام شود. نشانه هایی که لا به لای خطرها می بیند عزمش را برای اثبات بی گناهی پسرش شعله ورتر می کند.

نسرین با وجود هشدارهای اطرافیانش همچنان پیگیر پرونده است و در این مسیر، ادیب در کنار او قرار می گیرد تا به کشف حقیقت کمک کند. هر دو با زوایای تازه ای از ماجرا روبه رو می شوند که ابهام پرونده را بیشتر می کند.